رمان خارجی

ستاره دوردست

(Distant star)

اکثر ما آنجا زیاد حرف می‌زدند، نه فقط درباره شعر، که از سیاست، سفر (کمتر کسی از جمع ما می‌دانست سفرهای ما به چه چیز شبیه خواهد بود)، نقاشی، معماری، عکاسی، انقلاب و مبارزه مسلحانه‌ای که خیال می‌کردیم طلیعه زندگی تازه و دورانی تازه خواهد بود، برای اکثر ما مثل رویا بود، یا درست‌ترش آن که کلیدی بود که در دنیای رویاها را می‌گشود، فقط رویاها ارزش زیستن دارند. حتی اگر سربسته می‌دانستیم که رویاها اغلب به کابوس مبدل می‌شوند، نمی‌گذاشتیم مخل ما بشود.

پویا رفویی
9789641820932
۱۳۹۰
۱۶۴ صفحه
۱۴۳۱ مشاهده
۰ نقل قول
روبرتو بولانیو
صفحه نویسنده روبرتو بولانیو
۱۳ رمان «روبرتو بولانیو» شاعر و نویسنده ی شیلیایی، خود را بیشتر شاعر می دانست؛ اما پس از ازدواج و پدر شدن به این معشوق قدیمی اش خیانت می کند و داستان نویسی را به صورت جدی تری ادامه می دهد. او مثل شخصیت یکی از داستان هایش شروع می کند به فرستادن داستان به مسابقات ادبی؛ و وقتی داستان اش جایزه ای نقدی می برد، تنها عنوانش را عوض می کرد و آن را به مسابقه ی دیگری می فرستاد. شخصیت ...
دیگر رمان‌های روبرتو بولانیو
2666
2666 روبرتو بولانیو نماد نویسندگان نسل جدید عصیان‌گر و البته خلاق آمریکای لاتین است که به‌جای پیروی از نسل درخشان نویسندگان پیش از خود به دنبال ایجاد مسیر جدید برای ادامه حیات خلاقانه ادبیات آمریکای لاتین بود و می‌خواست حرفی جدید در ادبیات جهان بزند. رمان 2666 آخرین اثر این نویسنده است که نگاهی مرموز، عرفانی و تا حدی به سبک ...
شبانه‌های شیلی
شبانه‌های شیلی با صدای: علی‌رضا ثانی‌فر آرام و ساکت بودم. همه‌چیز حالت عادی داشت. اما به ناگاه بسیاری چیز‌ها بر من ظاهر شد. مقصر همین جوان زال است. من با خود در صلح و آرامش بودم. حالا اما احساس آرامش نمی‌کنم. می‌بایست نکته‌هایی را روشن کرد. پس روی یکی از آرنج‌هایم تکیه خواهم داد و سر نجیبم را که دارد می‌لرزد بالا خواهم ...
1 رمانک لمپن
1 رمانک لمپن در آن لحظه‌ها، بی‌درنگ به سرم می‌زد پنجره را رها کنم و بدوم دنبال یک آینه تا صورت خود را در آن ببینم، صورتی که می‌دانستم دارد لبخند می‌زند، نیز می‌دانستم که به دلم نخواهد نشست، صورتی که از مرگ پدر و مادرم بیرون می‌جهید، از محله‌ام که در آن همیشه خدا روز بود، از خانه ماچیسته که در آن ...
شبانه‌های شیلی
شبانه‌های شیلی اکنون من بیمارم. تختخوابم در میان سیل رودخانه بالا پایین می‌رود آب به شدت در جریان است، اگر آب آشفته شود، خواهم دانست که مرگ نزدیک است. اما آب به شدت در جریان است، از این روست که من هنوز امیدوارم. حالا مدت‌هاست که آن جوان زال ساکت است. او دیگر بر روی من و نویسندگان زرداب بالا نمی‌آورد. آیا ...
مشاهده تمام رمان های روبرتو بولانیو
مجموعه‌ها