رمان خارجی

موسیو پن

(Monsieur Pain)

خوابیدم، اگر اسم آن لرزیدن را بشود گذاشت خوابیدن، در هزار تویی با سقفی کوتاه و خاکستری و سفید، هزارتویی که از نظر معماری یادآور کلینیک آرگو بود با آن راهروهای تودرتوش؛ گاهی راهروهای خواب پهن‌تر بودند و تا بی‌نهایت ادامه داشتند و گاهی باریک‌تر بودند، مثل دالان‌هایی در هم پیچیده؛ تکان‌ها و ناله‌هایی که به خاطرشان از خواب می‌پریدم و دوباره به خواب می‌رفتم بدترین بخش ماجرا نبودند. آن‌جا چه کار می‌کردم؟ به اختیار خودم آن‌جا بودم یا نیرویی خارجی مرا آن‌‌جا نگه داشته بود؟ دنبال بایخو می‌گشتم یا دنبال کس دیگری؟

چشمه
9789643629328
۱۳۹۵
۱۴۴ صفحه
۴۴۰ مشاهده
۰ نقل قول
روبرتو بولانیو
صفحه نویسنده روبرتو بولانیو
۱۳ رمان «روبرتو بولانیو» شاعر و نویسنده ی شیلیایی، خود را بیشتر شاعر می دانست؛ اما پس از ازدواج و پدر شدن به این معشوق قدیمی اش خیانت می کند و داستان نویسی را به صورت جدی تری ادامه می دهد. او مثل شخصیت یکی از داستان هایش شروع می کند به فرستادن داستان به مسابقات ادبی؛ و وقتی داستان اش جایزه ای نقدی می برد، تنها عنوانش را عوض می کرد و آن را به مسابقه ی دیگری می فرستاد. شخصیت ...
دیگر رمان‌های روبرتو بولانیو
شبانه‌های شیلی
شبانه‌های شیلی با صدای: علی‌رضا ثانی‌فر آرام و ساکت بودم. همه‌چیز حالت عادی داشت. اما به ناگاه بسیاری چیز‌ها بر من ظاهر شد. مقصر همین جوان زال است. من با خود در صلح و آرامش بودم. حالا اما احساس آرامش نمی‌کنم. می‌بایست نکته‌هایی را روشن کرد. پس روی یکی از آرنج‌هایم تکیه خواهم داد و سر نجیبم را که دارد می‌لرزد بالا خواهم ...
موسیو پین
موسیو پین به خودم گفتم بدون شک عناصر جدیدی که از دیروز وارد زندگی‌ام شده‌اند نظم روال روزانه‌ام را بر هم خواهند زد. اواخر دهه 1930 در پاریس، پی‌یر پین، کهنه سربازی که مقرری اندک معلولیتش را صرف تحقیق در مورد مزمریسم و علوم غریبه می‌کند خود را درگیر ماجرای اسرارآمیزی می‌یابد که مطمئن نیست یک توطئه جنایی حساب شده است یا ...
ستاره دوردست
ستاره دوردست اکثر ما آنجا زیاد حرف می‌زدند، نه فقط درباره شعر، که از سیاست، سفر (کمتر کسی از جمع ما می‌دانست سفرهای ما به چه چیز شبیه خواهد بود)، نقاشی، معماری، عکاسی، انقلاب و مبارزه مسلحانه‌ای که خیال می‌کردیم طلیعه زندگی تازه و دورانی تازه خواهد بود، برای اکثر ما مثل رویا بود، یا درست‌ترش آن که کلیدی بود که در ...
شبانه‌های شیلی
شبانه‌های شیلی اکنون من بیمارم. تختخوابم در میان سیل رودخانه بالا پایین می‌رود آب به شدت در جریان است، اگر آب آشفته شود، خواهم دانست که مرگ نزدیک است. اما آب به شدت در جریان است، از این روست که من هنوز امیدوارم. حالا مدت‌هاست که آن جوان زال ساکت است. او دیگر بر روی من و نویسندگان زرداب بالا نمی‌آورد. آیا ...
آخرین غروب‌های زمین
آخرین غروب‌های زمین هیچ نشانه‌ای از پدرش نمی‌بیند و لحظه‌ای او را تصور می‌کند که در آب غوطه‌ور است، یا بدتر از آن، مثل سنگی غرق می‌شود، با چشمانی باز، در گودالی عمیق که بر فراز آن بر سطح آب، در قایقی که چون گهواره‌ای تکان می‌خورد، پسرش دست از خندیدن برداشته و کم‌کم نگران شده است. آن وقت B سر جایش می‌نشیند، ...
مشاهده تمام رمان های روبرتو بولانیو
مجموعه‌ها