رمان خارجی

قاتلی در شهر

(The naked face)

جراید صبح قتل توام با شکنجه کارول رابرتز را با هیاهوی زیاد منتشر کردند. جاد وسوسه شده بود که به تمام مریض‌هایش زنگ بزند و تمام وقت‌های قبلی برای آن روز را لغو کند. او شب گذشته اصلا به بستر نرفته بود و چشمانش سنگین و سوزناک می‌نمود. ولی وقتی که فهرست بیماران را مرور کرد، دید که 2 نفر از آن‌ها در صورت کنسل شدن وقتشان خیلی مایوس می‌شوند.

درسا
9789646104426
۱۳۸۶
۲۸۰ صفحه
۱۶۵۹ مشاهده
۰ نقل قول
سیدنی شلدون
صفحه نویسنده سیدنی شلدون
۱۷ رمان سیدنی شلدون رمان‌نویس معروف آمریکایی بود. شلدون پیش از روی‌آوردن به رمان‌نویسی، فیلمنامه‌ها و نمایشنامه‌هایی نوشت که او را برنده جایزه‌هایی همچون اسکار بهترین فیلمنامه‌نویسی و جایزه نمایشنامه‌نویسی تونی کردند. او در رمان‌نویسی بسیار موفق بود و در مدتی کوتاه تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین و معروف‌ترین نویسندگان داستان‌های مردم‌پسند جهان شد. او افزون بر انتشار بیش از ۳۰ فیلمنامه، ۲۵۰ فیلمنامه تلویزیونی، ۱۰ نمایشنامه و ۱۸ رمان نوشت. آثار شلدون در بیشتر کشورهای دنیا منتشر شده و عنوان نویسنده‌ای را ...
دیگر رمان‌های سیدنی شلدون
رویاهایت را به من بگو
رویاهایت را به من بگو 1 شخص او را تعقیب می کرد.... او مطالبی درباره ارواح سرگردان مطالعه کرده بود، اما آن‌ها متعلق به جهانی متفاوت و خشن بودند. او نمی‌دانست این تعقیب‌کنندگان چه کسانی هستند که می‌خواستند او را اذیت کنند. او سعی می‌کرد با تمام نیرویش دچار وحشت نشود، اما خواب‌هایش در شب‌های اخیر همراه با کابوس‌های غیر قابل تحمل بود، و صبح هر ...
از رویاهایت برایم بگو
از رویاهایت برایم بگو
آن سوی نیمه شب
آن سوی نیمه شب روز یکشنبه، چهاردهم ژوئن سال 1940 ارتش پنجم آلمان وارد شهر بهت‌زده پاریس شد. خط ماژینو آن‌طور که معلوم شد بزرگترین ناکامی تاریخ جنگ از آب درآمده و فرانسه در مقابل بزرگترین و قدرتمندترین ماشین جنگی آن زمان همچون موجودی بی‌دفاع در معرض تهاجم قرار گرفت. . .
اگر فردا بیاید
اگر فردا بیاید او با احتیاط به مسافرانی که به قطار سوار می‌شدند، نگاه می‌کرد. هنوز هیچ نشانه خطری دیده نمی‌شد. شانه‌های او در حالتی عصبی فشرده می‌شد و به خود اطمینان می‌داد که هیچ‌کس به این زودی به موضوع پی نخواهد برد. حتی اگر ماجرا برملا شده باشد...
خط خون
خط خون او در تاریکی نشسته بود... تنها، پشت میز حاجب کفیر، و از پنجره غبارآلود که هیچ‌وقت از آن استفاده نمی‌شد به مغازه‌های قدیمی استانبول نگاه می‌کرد. او تعداد زیدی از پایتخت‌های دنیا را مانند خانه خودش می‌شناخت اما استانبول شهر مورد علاقه‌اش بود.
مشاهده تمام رمان های سیدنی شلدون
مجموعه‌ها