رمان خارجی

ریشه‌های آسمان

ثالث
9789646404755
۱۳۷۸
۶۰۸ صفحه
۱۳۶۶ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
رومن گاری
صفحه نویسنده رومن گاری
۲۴ رمان رومن گاری با نام اصلی رومن کاتسِف (Roman Kacew) در ۸ مه ۱۹۱۴ در شهر ویلنا (اکنون: ویلنیوس، واقع در لیتوانی) در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. پدرش (آری-لیب کاسو) کمی بعد در ۱۹۲۵ خانواده را رها کرد و به ازدواج مجدد دست زد. از این هنگام او با مادرش، نینا اوزینسکی (کاسو)، زندگی می‌کرد، ابتدا در ویلنا و سپس در ورشوی لهستان. در سال ۱۹۲۸، رومن چهارده ساله به همراه مادرش به شهر نیس در کشور فرانسه رفتند. رومن خاطرات ...
دیگر رمان‌های رومن گاری
مردی با کبوتر
مردی با کبوتر این کتاب یک قصه هزل‌آمیز است. پر از مطایبه و سخره. قصه‌ای است درباره سازمان ملل: آدم‌هایش، اهدافش، راه‌کارهایش و عملکردهایش. به نوعی افشاگری است و در نتیجه خنده‌دار. کتاب پر است از استعاره، و خواندنش دقت می‌طلبد. اگر صحنه‌های کتاب را که بسیار به تصویر نزدیک‌اند، در نظر آورید حتما به هنگام خواندن کتاب مدام لبخند به لب خواهید داشت. ...
ستاره باز
ستاره باز رومن گاری در 1914 در ویلنا (واقع در لیتوانی) در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. در سال 1928 همراه مادرش به نیس فرانسه رفت. در آن‌جا حقوق خواند و پس از جنگ جهانی دوم (1945) به عنوان دیپلمات در شهرهای مختلف کار کرد. او 28 رمان نوشت و تعدادی از آثارش را با نام مستعار امیل آژار منتشر کرد. در ...
اوضاع در ارتفاعات کلیمانجارو روبه‌راه است
اوضاع در ارتفاعات کلیمانجارو روبه‌راه است زن آن‌قدر جوان بود، آن‌قدر دست‌و‌پاش را گم کرده بود، با چنان اعتمادی او را نگاه می‌کرد و آن‌قدر پرنده جلو چشمان مرد، روی تل‌ماسه‌ها جان داده بودند که یک آن فکر نجات یکی از آن‌ها، زیباترین‌شان، حفظ جانش، داشتنش، این‌جا، ته دنیا، رسیدن به چنین خط پایانی در زندگی‌اش، ساده‌لوحی مطلقی را تا که آن موقع هنوز پشت ریشخندش ...
لیدی ال
لیدی ال رومن گاری در رمان لیدی ال دو دلداده را از میان خیل جوانان اواخر قرن پر آشوب قرن نوزدهم برگزیده که یکی ـ آرمان ـ سودای مبارزه سیاسی را در سر می‌پروراند و دیگری ـ دیانا ـ سودایی عشق است و معشوق را به تمامی برای عشق ورزیدن می‌خواهد. پیداست که در کشاکش عشق و مبارزه چه بسا یکی فدای ...
پرندگان می‌روند در پرو می‌میرند
پرندگان می‌روند در پرو می‌میرند برف ملایمی می‌بارید، دانه‌های برف به نرمی پایین می‌آمدند طوری که انگار می‌ترسیدند به زمین بنشینند. چند وقتی می‌شد که میدان خالی بود؛ سگ لاغری که انگار خیالی در سرش بود در حالیکه پوزه به زمین می‌مالید سریع از میدان رد شد؛ کلاغی با احتیاط زمین نشست، چیزی به نوکش گرفت و بلافاصله پرواز کرد... یک مرد و یک دختر ...
مشاهده تمام رمان های رومن گاری
مجموعه‌ها