رمان خارجی

عروسک فرنگی

(Bambolona)

جولیو بروجینی، مردی جا افتاده و مشاور موفق حقوقی، خواسته یا ناخواسته، از روی عشق یا هوس، شبانه‌‌روز به ایوانا می‌اندیشد. دختری نه زشت و نه زیبا، نه دوست‌داشتنی و نه نفرت‌انگیز، دختری که ساده است و نیست، معصوم است و نیست، دختری که به رغم روزمرگی درنیافتنی است. آن‌چه جولیو را در خود کشیده است اگرچه بنا به گفته‌هایش هوسی بیش نیست، اما چنان ژرف است که بازشناسیش از عشق ساده نیست. آلبا دسس پدس در سال 1911 از پدری کوبایی و مادری ایتالیایی در شهر رم به دنیا آمد. وی بعدها از طریق ازدواج با نجیب‌زاده‌ای ایتالیایی تابعیت آن کشور را کسب کرد. پس از مدتی روزنامه‌نگاری به نوشتن داستان روی آورد. مهم‌ترین کتاب‌های وی عبارتند از: عذاب وجدان، از طرف او، تازه عروس، دفترچه ممنوع و هیچ یک از آن‌ها بازنمی‌گردد. این نویسنده مشهور ایتالیایی در سال 1977 در پاریس درگذشت.

ققنوس
9789643114046
۱۳۸۸
۲۲۴ صفحه
۱۸۹۸ مشاهده
۱ نقل قول
آلبا د سس‌پدس
صفحه نویسنده آلبا د سس‌پدس
۱۱ رمان Alba de Céspedes y Bertini was a Cuban-Italian writer.

Ms. de Céspedes was the daughter of Carlos Manuel de Céspedes y Quesada (a President of Cuba) and his Italian wife, Laura Bertini y Alessandri. Her grandfather was Carlos Manuel de Céspedes and a distant cousin was Perucho Figueredo. She was married to Francesco Bounous of the Italian foreign service

Ms. de Céspedes worked as a journalist in the 1930s for Piccolo, Epoca, and La Stampa. In 1935, she ...
دیگر رمان‌های آلبا د سس‌پدس
دیر یا زود
دیر یا زود آلبادسس پدس در 1911 در رم به دنیا آمد. نویسندگی را در سال 1934 با انتشار مقالاتی شروع کرد. در 1935 به زندان افتاد و تا آزادی رم در سال 1944 در زندان بود. اولین مجموعه داستان‌های او به نام کنسرت در 1937 منتشر شد. کتاب هیچ کس به گذشته برنمی‌گردد و فرار هر دو توسط فاشیست‌ها توقیف شد. در سال ...
تازه عروس
تازه عروس
دفترچه ممنوع
دفترچه ممنوع خیلی بد کاری کردم که این دفترچه را خریدم، اما حالا دیگر خیلی دیر شده که افسوس بخورم، دیگر کاری است که شده. حتی نمی‌دانم چه چیزی مرا وادار کرد که آن را بخرم، چون هرگر تصمیم نگرفته بودم که برای خودم یادداشت محرمانه‌ای داشته باشم و چون باید این نوع دفترچه‌ها را در جایی نگه داشت که کسی نفهمد، ...
از طرف او
از طرف او او را صدا می‌کردم: ((فرانچسکو))، ولی او حرکتی نمی‌کرد. باز صدایش می‌کردم: ((فرانچسکو...)) به فکر می‌افتادم که شاید در زندان کر شده باشد، و دیگر صدایم تا ابد به گوش او نرسد.
درخت تلخ
درخت تلخ «بار دیگر سرش را روی نازبالش گذاشت تا به خواب برود. ولی در زیر آن پلک‌های فروبسته، هم‌چنان بیدار بود. و شوهرش هم می‌دانست که او بیدار است. می‌دانست که دارد خواب خود را مرور می‌کند. آن‌طور که واقعا خواب دیده بود، نه آن‌طور که برای او تعریف کرده بود. آری، همسرش چشمان خود را بسته بود. انگار دری را ...
مشاهده تمام رمان های آلبا د سس‌پدس
مجموعه‌ها