مجموعه داستان خارجی

رقص روی سنجاق (مجموعه 63 داستان کوتاه کوتاه)

او ملکه 1 دنیای کهنه و قدیمی بود که اجدادش را با گیوتین در مرکز پاریس گردن زده بودند و من 1 تیرباران شده cracow طراح مد تازه به دوران رسیده بودم که اجدادم در حول و حوش شهر کراکو بودند. اما گور پدر این چیزها، مهم این بود که عاشق هم بودیم...

نیماژ
9786003670082
۱۳۹۳
۸۸ صفحه
۶۱۸ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
بید مجنون( داستان‌های کوتاه از نویسندگان زن استرالیا) مجموعه داستان
بید مجنون( داستان‌های کوتاه از نویسندگان زن استرالیا) مجموعه داستان برای خوشبخت بودن نیازی نداشت که حتما کسی کنارش باشد، نقصانی در زندگی‌اش نبود تا با وجود همسر پر شود. دلی فکر می‌کرد وجود همسر در کنار زن، تنها به منزله‌ی تکامل روح و تقسیم نیازهای عاطفی است، نه روزمرگی و تحمل دائم، او نمی‌خواست مانند اکثر زنانی که می‌شناخت، از مردان پلی بسازد برای رسیدن به آرزوهایش. در جستجوی ...
بانوی دریاچه (داستان‌های آمریکایی و داستان‌های دیگر) مجموعه داستان
بانوی دریاچه (داستان‌های آمریکایی و داستان‌های دیگر) مجموعه داستان امروزه کمتر کسی است که اهمیت داستان کوتاه را به عنوان یک رشته هنری بی‌بدیل نادیده انگارد. داستان کوتاه همیشه بازگو کننده تجربه‌های تازه است و نویسندگان بزرگ جهان انواع گوناگونی از آن را به نام خود ثبت کرده‌اند. هر داستان معرف سبک نگارش و مکتب ادبی نویسنده آن است و بر مبنای ذهنیت خواننده به هنگام خواندن داستان، لذتی ...
مجموعه نام‌آوران تاریخ جهان (9 جلدی) با قاب
مجموعه نام‌آوران تاریخ جهان (9 جلدی) با قاب چگونه کودکی معمولی از روستایی در اتریش تبدیل به دیکتاتوری شد که آلمان را به یک جنگ خونین جهانی کشاند؟ مسیر رسیدن هیتلر به قدرت را نگاه کنید، تا ببینید چگونه اراده قوی او به نابودی منجر شد. این کتاب با کمک یواکیم وست اسیر جنگی و یکی از رهبران حکومت هیتلر نوشته شده است. او کسی است که از ...
عادت عشق (داستان‌های کوتاه جهان 10)
عادت عشق (داستان‌های کوتاه جهان 10) گریان و نالان خودم را روی تخت‌خواب انداختم. منتظر بودم مثل همیشه که گریه می‌کردم، سراغم بیاید. منتظر بودم بیاید و مرا در آغوش بگیرد، سرم را روی سینه‌اش بگذارد، و با لحنی که مختص خودش بود، بگوید :«وای وای، این چه کاریه؟ این آقا کوچولو کیه که داره گریه می‌کنه؟»
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها