مجموعه داستان خارجی

رقص روی سنجاق (مجموعه 63 داستان کوتاه کوتاه)

او ملکه 1 دنیای کهنه و قدیمی بود که اجدادش را با گیوتین در مرکز پاریس گردن زده بودند و من 1 تیرباران شده cracow طراح مد تازه به دوران رسیده بودم که اجدادم در حول و حوش شهر کراکو بودند. اما گور پدر این چیزها، مهم این بود که عاشق هم بودیم...

نیماژ
9786003670082
۱۳۹۳
۸۸ صفحه
۶۱۸ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
بهترین داستان‌های جهان 4 (قرن‌های نوزدهم و بیستم) سنت‌ستیزان بخش اول مدرنیست‌ها
بهترین داستان‌های جهان 4 (قرن‌های نوزدهم و بیستم) سنت‌ستیزان بخش اول مدرنیست‌ها شما در این مجموعه با چهار دوره داستان‌نویسی در قرن‌های نوزده و بیستم میلادی آشنا خواهید شد: دوره سنت‌گرایان که از اوایل قرن نوزدهم آغاز می‌شود؛ دوران طلایی که دربرگیرنده میانه و انتهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است؛ و سنت‌گرایان که دو دوره مدرنیسم و پست مدرنیسم را در قرن بیستم به خود اختصاص داده‌اند. آشنایی با 103 ...
برای من خوشحال نیستی (داستان‌های کوتاه از نویسندگان معاصر جهان)
برای من خوشحال نیستی (داستان‌های کوتاه از نویسندگان معاصر جهان) قصه‌های این مجموعه در زمره ادبیات نوین و داستان‌های مدرن قرار می‌گیرند. داستان‌هایی که هر کدام الهام گرفته از ذهن پویای نویسنده‌ای نو و امروزین است.
انتقام چمن (پسامدرنیست‌ها) مجموعه داستان
انتقام چمن (پسامدرنیست‌ها) مجموعه داستان یک عکس بزرگ از مریلین مونرو به دیوار زده بودند. اولین بار بود که می‌دیدم چنین عکسی را به دیوار اداره پست زده‌اند. مریلین روی یک قطعه بزرگ قرمزرنگ دراز کشیده بود. روی دیوار پست‌خانه غریب به نظر می‌آمد؛ ولی البته من در این منطقه غریب‌تر بودم.
دماغ (گزیده‌ای از بهترین داستان‌های کوتاه روس)
دماغ (گزیده‌ای از بهترین داستان‌های کوتاه روس) بسیاری از بهترین رمان‌ها و داستان‌های کوتاه دنیا به نویسندگان گذشته روسیه تعلق دارند. داستان‌های این مجموعه، گزیده‌ای است از چند کتاب که می‌توان آن‌ها را جزو بهترین داستان‌های کوتاه روس در ادوار مختلف دانست. کنار هم قرار گرفتن آثار این نویسندگان بزرگ، موجب می‌شود تا تنوع نگاه و سبک و نیز نقاط اشتراک پیدا و پنهانی را در آثارشان ...
عادت عشق (داستان‌های کوتاه جهان 10)
عادت عشق (داستان‌های کوتاه جهان 10) گریان و نالان خودم را روی تخت‌خواب انداختم. منتظر بودم مثل همیشه که گریه می‌کردم، سراغم بیاید. منتظر بودم بیاید و مرا در آغوش بگیرد، سرم را روی سینه‌اش بگذارد، و با لحنی که مختص خودش بود، بگوید :«وای وای، این چه کاریه؟ این آقا کوچولو کیه که داره گریه می‌کنه؟»
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها