مجموعه داستان خارجی

داستان‌ها و افسانه‌های مردم فرانسه

(Popular french stories)

از جمله کسانی که در دنیا اقدام به جمع‌آوری افسانه‌های عامیانه و مردمی کردند، برادران گریم بودند. بسیاری از قصه‌هایی که برادران گریم جمع‌آوری نموده‌اند از منابع فرانسوی و از داستان‌های قرن چهاردهم و حکایت‌های کوچک قرن شانزدهم و ادبیات احساسی گرفته شده است. این قصه‌ها به خاطر سادگی و معمولی بودن، محتوایی آشنا و خودمانی دارند و حوادث و قصه‌ها آن قدر ساده‌اند که بسیاری از آن‌ها ممکن است هر روز در زندگی خود با آن‌ها رو به رو شویم. مجموعه حاضر هم تعداد اندکی از افسانه‌های مردمی را دربرمی‌گیرد که از نویسندگانی چون برادران گریم، هانس کریستیان اندرسون (نویسنده دانمارکی)، اسکار وایلد و... تهیه و تنظیم شده است که اگر ما (پدران و مادران) این‌گونه افسانه‌ها را برای کودکان خود بگوییم و بخوانیم بهترین دل‌گرمی را به آنان خواهیم داد.

ذکر
9789643077945
۱۳۹۶
۱۰۴ صفحه
۱۳۱ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
معجزه اشتیاق 2
معجزه اشتیاق 2 این دفتر به قصد آن سامان گرفته است که گوشه‌هایی از ادبیات داستانی قرن بیستم کشورهای آلمانی زبان را به خواننده ایرانی عرضه کند. نگارنده این سطور خوب می‌داند که معرفی سیر و سلوک داستان‌نویسی در کشورهای آلمانی زبان نه در حد بضاعت اوست، و نه در دفتری با این اندازه شدنی. از این رو اگر این مجموعه بتواند بر ...
گم شدن تصویر در آینه (10 داستان از نویسندگان آلمانی زبان) مجموعه داستان
گم شدن تصویر در آینه (10 داستان از نویسندگان آلمانی زبان) مجموعه داستان پیش‌تر به مورد معمایی لوسی اشاره کردم: او هم‌چنان کم و بیش توی کافه‌های شبانه پلاس است و مخصوصا در روزهایی که ناگزیر به شرکت در جشن خانگی است، عین دیوانه‌ها می‌شود. شلوار مخمل کبریتی و پلوور رنگارنگ می‌پوشد و با سندل راه می‌رود، موهای باشکوهش را کوتاه کرده تا بی دردسر، به فرم «کلووش» دور سرش آویزان باشد، مدی ...
کاپوچینو با نون تست (داستان‌های کوتاه آمریکای لاتین)
کاپوچینو با نون تست (داستان‌های کوتاه آمریکای لاتین) از زمانی که یادم می‌آید عاشق این بودم که بایستم و آدم‌هایی را که در خیابان رفت و آمد می‌کنند، نگاه کنم، این عادت را از عمه‌ام به ارث برده‌ام، وقتی که من چهارده ساله بودم،‌با ماشین تصادف کرد و دیگر هیچ وقت نتوانست راه برود. از همان موقع همیشه او را دیده‌ام که روی صندلی چرخ‌دارش روی ایوان می‌نشست ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
سرگذشت دختران
سرگذشت دختران خیلی وقت پیش ـ البته نه اون‌قدرا، همین چند سال پیش، قبل از این‌که چرخ‌‌دنده‌ها و اهرما و قرقره‌ها آینده رو از دل زمین بکشن بیرون و بیارن جلو چشم من ـ زیاد مهمونی می‌رفتم. تو یکی از این مهمونیا زن و شوهری بودن به اسم کریستا و ری. اونا با آدمایی که من کم و بیش باهاشون آشنا بودم، یا ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها