رمان خارجی

تروریست دوست‌داشتنی

تروریست دوست‌داشتنی داستان کشمکش‌ها و بازی سرنوشت گروهی شبه‌نظامی چپ‌گراست که در کوچه‌پس‌کوچه‌های لندن سرگردان‌اند. دوریس لسینگ در این رمان با نکته‌سنجی و ظرافتی خاص به تحلیل زندگی انسان‌هایی می‌پردازد که به این مسیر پرمخاطره و هراس‌آور کشانده شده‌اند. لسینگ با داستانی مهیج و بی‌نظیر بار دیگر قدرتش را در خلق آثار شگفت‌انگیز به نمایش می‌گذارد.

رادمهر
9789648673746
۱۳۹۱
۵۱۲ صفحه
۱۵۹۶ مشاهده
۰ نقل قول
دوریس لسینگ
صفحه نویسنده دوریس لسینگ
۱۶ رمان Both of her parents were British: her father, who had been crippled in World War I, was a clerk in the Imperial Bank of Persia; her mother had been a nurse. In 1925, lured by the promise of getting rich through maize farming, the family moved to the British colony in Southern Rhodesia (now Zimbabwe). Like other women writers from southern African who did not graduate from high school (such as Olive Schreiner and Nadine Gordimer), Lessing made herself into ...
دیگر رمان‌های دوریس لسینگ
زندان‌هایی که برای زندگی انتخاب می‌کنیم
زندان‌هایی که برای زندگی انتخاب می‌کنیم داستان‌های لسینگ به شدت مبتنی بر زندگی شخصی اوست، و بخش بزرگی از آن‌ها بر تجربه‌های او در آفریقا بنا شده است. لسینگ به کمک خاطرات کودکی و به دلیل درگیری جدی‌اش با سیاست و دغده‌های اجتماعی،‌ در آثار خود به برخورد فرهنگ، بی‌عدالتی‌های فاحش در نابرابری اجتماعی، نبرد میان عناصر متضاد در شخصیت فرد، و تضاد میان وجدان فردی ...
فرزند پنجم
فرزند پنجم دیوید و هریت در حالی که به سر و صدای خنده و بازی بچه‌ها در حیاط گوش می‌کردند دستان هم‌دیگر را گرفتند و لبخند زدند. می توانستند در هوای خوشبختی نفس بکشند. 4 فرزند، خانه‌ای قدیمی و زیبا، دوستان و اقوام دوست‌داشتنی، زندگی دیوید و هریت لوات زمزمه شکوه‌مند زیبایی ارزش‌های پاک و دل‌انگیز زندگی به دور از هیاهوی شهر ...
تروریست خوب
تروریست خوب تروریست خوب داستان کشمکش‌ها و بازی سرنوشت گروهی شبه‌نظامی چپ‌گراست که در کوچه‌پس‌کوچه‌های لندن سرگردان‌اند. دوریس لسینگ در این رمان با نکته‌سنجی و ظرافتی خاص به تحلیل زندگی انسان‌هایی می‌پردازد که به این مسیر پرمخاطره و هراس‌آور کشانده شده‌اند. لسینگ با داستانی مهیج و بی‌نظیر بار دیگر قدرتش را در خلق آثار شگفت‌انگیز به نمایش می‌گذارد.
نگاه خیره
نگاه خیره ماری آن شب وقتی دیمتریوس به خانه آمد با او حرف نزد. مثل همیشه دیروقت، بعد از نیمه‌شب به خانه آمد ولی او در تخت انتظار منتظر آمدنش نشسته بود. او در اطراف خانه تلوتلو خورد و هر کدام از لباس‌هایش را به طرفی پرتاب کرد. تا اینکه خودش را به روی تخت انداخت. نگاه خیره‌ای به ماری انداخت، پشتش ...
خاطرات 1 بازمانده
خاطرات 1 بازمانده -
مشاهده تمام رمان های دوریس لسینگ
مجموعه‌ها