رمان خارجی

نامه عاشقانه‌ای که هرگز فرستاده نشد

نامش هتی بود و در اوایل قرن بیستم به دنیا آمده بود. در سن هفتاد سالگی بر اثر سوء تغذیه و سرمای شدید، جان داد. مدت مدیدی را تنها بود؛ تقریبا از همان زمان که شوهرش کمی پس از جنگ جهانی دوم در زمستانی سرد و طاقت‌فرسا بر اثر ذات‌الریه مرد. از میان تمام فرزندانش، تنها، دخترش در آستانه سال نو برایش کارت تبریک فرستاده بود؛ البته او هم با هتی چندان رابطه خوب و گرمی نداشت، زیرا همه آن‌ها برای خودشان افرادی متشخص، محترم و ثروتمند شده بودند و هتی بیچاره آهی در بساط نداشت.

هونار
9786008183167
۱۰۴ صفحه
۱۵ مشاهده
۰ نقل قول
دوریس لسینگ
صفحه نویسنده دوریس لسینگ
۱۶ رمان Both of her parents were British: her father, who had been crippled in World War I, was a clerk in the Imperial Bank of Persia; her mother had been a nurse. In 1925, lured by the promise of getting rich through maize farming, the family moved to the British colony in Southern Rhodesia (now Zimbabwe). Like other women writers from southern African who did not graduate from high school (such as Olive Schreiner and Nadine Gordimer), Lessing made herself into ...
دیگر رمان‌های دوریس لسینگ
خاطرات 1 بازمانده
خاطرات 1 بازمانده -
نگاه خیره
نگاه خیره ماری آن شب وقتی دیمتریوس به خانه آمد با او حرف نزد. مثل همیشه دیروقت، بعد از نیمه‌شب به خانه آمد ولی او در تخت انتظار منتظر آمدنش نشسته بود. او در اطراف خانه تلوتلو خورد و هر کدام از لباس‌هایش را به طرفی پرتاب کرد. تا اینکه خودش را به روی تخت انداخت. نگاه خیره‌ای به ماری انداخت، پشتش ...
دری که می‌خواند
دری که می‌خواند پاس‌دار در: وقتشه به ما ملحق بشید. (پاس‌دار در،‌ روبروی انبوه ماشین‌آلات می‌ایستد، انگار که بخواهد مراسمی را رهبری کند. نمایندگان و مقامات و ماموران صفی پشت او تشکیل می‌دهند.) یکی از آن گروه: اصلا چرا باید مراسمی برگزار بشه؟ مگر قرار نیست بریم بیرون؟ (این شخص، و دیگر اعضای آن گروه، به در برپا ایستاده در محراب نگاه می‌کنند، سرهاشان را ...
تابستان پیش از تاریکی
تابستان پیش از تاریکی داستان سفری به درون. حکایت زنی است با آشفتگی‌های روحی‌روانی که باید خود را پیدا کند. رمان حاضر روایتی ساده دارد، آمیخته به رویا و اسطوره.
فرزند پنجم
فرزند پنجم دیوید و هریت در حالی که به سر و صدای خنده و بازی بچه‌ها در حیاط گوش می‌کردند دستان هم‌دیگر را گرفتند و لبخند زدند. می توانستند در هوای خوشبختی نفس بکشند. 4 فرزند، خانه‌ای قدیمی و زیبا، دوستان و اقوام دوست‌داشتنی، زندگی دیوید و هریت لوات زمزمه شکوه‌مند زیبایی ارزش‌های پاک و دل‌انگیز زندگی به دور از هیاهوی شهر ...
مشاهده تمام رمان های دوریس لسینگ
مجموعه‌ها