رمان ایرانی

آخرین رقص برگ

زندگی ما هم همینه، هنوز فصل ریزش برگ نیست، اما دیر یا زود از راه می‌رسه. بعضی از برگ‌ها زرد نشده از اصلشون جدا می‌شن، بعضی‌ها هم تا آخرین روزهای پاییز به درخت می‌چسبن تا بارون به جبر اونا رو از تنه جدا کنه. وقتی بخوای در این مورد خوب تعمق کنی متوجه میشی هر دو راهشون یکیه، یعنی جدا شدن و برگشتن به چرخه حیات؛ منتها فرقشون اینه که اونایی که خودشون جدا می‌شن با نوای باد می‌رقصن و آرام به زمین می‌رسن و اونایی رو که شلاق بارون جدا می‌کنه حتی فرصت آخرین نگاه رو از دست میدن.

البرز
9789644428142
۱۳۹۱
۴۴۰ صفحه
۹۸۸۳ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده فریده شجاعی
۱۲ رمان Farideh Shojaee
دیگر رمان‌های فریده شجاعی
شب بی‌ستاره
شب بی‌ستاره نخستین جلسه دادگاه کشنده‌ترین و سخت‌ترین پیش‌آمد برای من بود. مواجه شدن با کیان خیلی برایم سخت بود. وقتی او را دیدم که به ما نزدیک می‌شد بدنم آشکارا به لرزه افتاد طوری که حس کردم نمی‌توانم سرپا بایستم و از حمید که کنارم ایستاده بود خواستم مرا از آنجا خارج کند.
بوسه تقدیر
بوسه تقدیر «نگین کوچک‌ترین دختر خانواده‌ای است گرم و صمیمی... شهاب به او دل می‌بازد و این علاقه‌ دو طرفه به نامزدی می‌انجامد... شهاب مشتاقانه انتظار روز وصل را می‌کشد... اما سرنوشت گویی با آن دو سر ناسازگاری دارد... پدر نگین در زیر بار سنگین تعهدات مالی زانو خم می‌کند و به اسارت چنگال بیماری و بستر در می‌آید و در این ...
روزهای بی‌خاطره
روزهای بی‌خاطره من درس زندگی را نه در کلاس‌های مدرسه که در کوران مشکلات آموخته‌ام جایی که نمره قبولی‌اش آسان نیست. این رسم بزرگ شدن است...
زندگی یعنی چکیدن
زندگی یعنی چکیدن
پدر
پدر چند شب متوالی بود که خواب از چشمانم گریخته بود. بیماری پدرم و خبر بستری شدن پسرم مزید بر علت شده بود. به این فکر می‌کردم چه پدری هستم که نمی‌توانم هر وقت دلم خواست به دیدن بچه‌هایم بروم. چه کسی باورش می‌شد که چنین زندگی را از من دزیده‌ باشند. درد از دست دادن خانه و ماشین آنچنان برایم ...
مشاهده تمام رمان های فریده شجاعی
مجموعه‌ها