وقتی تو آینه نگاه کردم، از هیکل لاغر و بیقواره خودم بدم آمد. تصمیم گرفتم هر روز قبل از استخر نرمش کنم. یک ربع نرمش کردم و بعد که داشتم تو آینه هیکلم را نگاه میکردم...
۳۴ رمان
Tobias Jonathan Ansell Wolff is a writer of fiction and nonfiction.
He is best known for his short stories and his memoirs, although he has written two novels.
Wolff is the Ward W. and Priscilla B. Woods Professor in the School of Humanities and Sciences at Stanford University, where he has taught classes in English and creative writing since 1997. He also served as the director of the Creative Writing Program at Stanford from 2000 to 2002.
خاطرات 1 بیعرضه (دفترچه خاطرات)
اول از همه بزار یه چیزی رو راست بهت بگم: این دفترچه یادداشت روزانهست، نه یک دفترچه خاطرات.
خاطرات 1 بیعرضه (دفترچه زرد)
تعطیلات تابستان است. هوا عالی است و همه بچهها، بیرون از خانه مشغول بازی و تفریح هستند. پس گرگ هفلی کجاست؟ او در خانه، پردهها را کشیده و با بازیهای ویدیوییاش سرگرم است. گرگ اعتراف میکند که اگر در خانه بماند، تابستانی بسیار رویایی را پشت سر خواهد گذاشت، چون نه از تکالیف مدرسه خبری است و نه قوانین سفت ...
خاطرات 1 بیعرضه (دفترچه بنفش)
گرگ هفلی همیشه عجله دارد که زودتر بزرگ شود.
اما بزرگ شدن هم دردسرهای مخصوص به خودش را دارد.
او ناگهان با فشارهای زیادی روبهرو و درگیر اتفاقهایی عجیبی میشود، مثل مهمانیهای شبانه، افزایش مسئولیتهایش و حتی تغییرات ناشی از سن بلوغ.
بعد از دعوا و قهر با دوست صمیمیاش، رالی، آیا گرگ میتواند به تنهایی از پس این مسئولیتها بر بیاید و ...
خاطرات 1 بیعرضه (دفترچه قرمز)
بچه بودن واقعا بد است. هیچکس بهتر از گرگ هفلی ریزه میزه این را نمیداند. او در مدرسه راهنمایی، با بچههایی همکلاس است که بلندتر و زیرکتر از او هستند و موهای صورتشان را اصلاح میکنند.
در دفترچه خاطرات یک بیعرضه، نویسنده ، گرگ هفلی را قهرمانی شکبرانگیز معرفی میکند. خود گرگ نیز درباره دفترچه خاطراتش میگوید: از من انتظار نداشته ...
خاطرات 1 بیعرضه (دفترچه آبی)
دمای هوا توی دستشوییها از آب استخر هم یختر بود. بگی نگی دو سه درجهای زیر صفر بود، و چارهای نبود جز اینکه... و خلاصه نصف بیشتر تعطیلات تابستان برنامه من همین بود.