رمان خارجی

خطر در خانه آخر

(Peril at end house)

به نظرم در بین شهرهای جنوب انگلستان، هیچ شهری به قشنگی سنت‌لو نیست. اسمش را گذاشته‌اند عروس شهرهای ساحلی و الحق که همین‌طور است. آدم را یاد ریویرا می‌اندازد. به عقیده من ساحل کورنوال دست‌کمی از جنوب فرانسه ندارد. اینها را به دوستم، هرکول پوآرو گفتم. پوآرو گفت: تو منوی رستوران قطار دیروز هم همین را نوشته بود، دوست من. حرفت تازگی ندارد.

هرمس
9789643637873
۱۳۹۱
۲۵۲ صفحه
۲۸۳۴ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
آگاتا کریستی
صفحه نویسنده آگاتا کریستی
۱۱۳ رمان بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته‌است، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستان‌های آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
دیگر رمان‌های آگاتا کریستی
اعلام 1 قتل قطار ساعت 4:50 از پدینگتون
اعلام 1 قتل قطار ساعت 4:50 از پدینگتون خانم آگاتا کریستی بدون شک پرآوازه‌ترین نویسنده داستان‌های پلیسی جنایی در سراسر جهان است. قهرمان بسیاری از داستان‌های او یک کاراگاه باهوش کوتاه قد و بذله‌گوی بلژیکی به نام هرکول پوارو است که نظیر خالق خود، در بین ادبیات پلیسی، شهرت و محبوبیت فراوانی دارد.
جنایت خفته
جنایت خفته خانم آگاتا کریستی بدون شک پرآوازه‌ترین نویسنده داستان‌های پلیسی جنایی در سراسر جهان است. قهرمان بسیاری از داستان‌های او یک کاراگاه باهوش کوتاه قد و بذله‌گوی بلژیکی به نام هرکول پوارو است که نظیر خالق خود، در بین ادبیات پلیسی، شهرت و محبوبیت فراوانی دارد.
3 موش کور (ماجراهای هرکول پوآرو)
3 موش کور (ماجراهای هرکول پوآرو) صدای ترسناک سوتی می‌آمد. کسی آهنگ سه موش کور را با سوت می‌زد. تروتر از جا پرید و اسلحه در دستش لغزید و صدایی به هوا برخاست. دراز بکشید خانم دیویس
شیطان زیر آفتاب
شیطان زیر آفتاب خلاصه به شوهرم گفتم الان فقط دلم جای ساکت کنار دریا می خواد که آرامش داشته باشم... مگه نه آدل؟ اینگلیش ریوی‌یرا هم دقیقا یه همچین جاییه. هم خوش منطره است، هم راحته و هم از همه لحاظ اعیونیه. آبشم خیلی بهداشتیه، مگه نه آدل؟ آره عزیزم؟
ماجراهای تامی و توپنس
ماجراهای تامی و توپنس ... اما وقتی در حال عبور از زمین شماره هفتم بودند به نظر می‌رسد مرد یکدفعه دیوانه می‌شود و اسلحه شش لولی از جیبش درمی‌آورد، آن را در هوا می‌چرخاند و می‌گوید:«دیگر جانم به لبم رسیده و هر چیزی بالاخره روزی به پایان می‌رسد! من داغان هستم و می‌خواهم خودکشی کنم. تو هم باید با من بمیری. او بارانی دوریس ...
مشاهده تمام رمان های آگاتا کریستی
مجموعه‌ها