مجموعه داستان خارجی

پرندگان مرده

تنها چیزی که بین آن جمعیت موفق به خوردن آن شدم، دو بستنی خامه‌ای بود که در یک فروشگاه مخصوص کودکان باقی مانده بود. من هم هنگامی که فروشنده‌ها، صندلی‌های پراکنده شده در این طرف و ‌آن طرف را جمع می‌کردند و پشت میزها می‌گذاشتند، آن دو بستنی را دزدکی بلعیدم و از طرف دیگر، در حالی که در فکر آن خانم زیبا بودم، با خوردن آخرین قاشق بستنی. خود را در آینه نگاه کردم.

رادمهر
9789649065090
۱۳۹۱
۳۲۰ صفحه
۱۶۴۶ مشاهده
۰ نقل قول
گابریل گارسیا مارکز
صفحه نویسنده گابریل گارسیا مارکز
۸۰ رمان گابریل خوزه گارسیا مارکِز رمان‌نویس، روزنامه‌نگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی است. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور است و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی می‌کند. او در سال ۱۹۴۱ اولین نوشته‌هایش را در روزنامه‌ای به نام Juventude که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود منتشر کرد و در سال ۱۹۴۷ به تحصیل رشتهٔ حقوق در دانشگاه بوگوتا پرداخت و همزمان با روزنامه آزادیخواه ال‌اسپکتادور ...
دیگر رمان‌های گابریل گارسیا مارکز
کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد
کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد ... حالا آن پزشک جوان در پاکت محتوی روزنامه‌ها را گشوده و شروع به خواندن تیتر درشت آن کرد و سرهنگ نیز چشم از آن قفسه مربوطه برنمی‌داشت و منتظر بود ببیند که مامور پست کی مقابل آن‌ها می‌ایستد، اما پستچی این کار را نکرد، دکتر نیز خواندن روزنامه را قطع کرده و به سرهنگ و بعد به آن مامور ...
از عشق و شیاطین دیگر
از عشق و شیاطین دیگر روز بعد وقتی نگهبان به خاطر عدم حضور مارتینا در سلول، فریاد زنان او را بیدار کرد، تازه به مفهوم حرف‌های شب قبل او پی برد. آن‌ها معبد را به دقت گشتند ولی اثری از مارتینا نیافتند. تنها خبر یک ورقه کاغذ دست‌نویس محترمانه بود که سییرواماریا زیر بالش خود پیدا کرد: «من روزانه 3 بار برای شما دعا خواهم ...
پاییز پدرسالار
پاییز پدرسالار هر چه طول عمر بیشتر باشد، باز هم انسان تصور می‌کند کارهای بسیاری را هنوز انجام نداده است و باید فرصت بیشتری اعطا شود تا مسئولیت‌ها را به انجام برساند. ...و ماجرای پدر سالار نیز، این گونه است. به راستی کسی نمی‌دانست و نمی‌داند او چند سال زندگی و چند سال فرمانروایی کرد. عده‌ای بر این باور بودند که او ...
زنی که هر روز راس ساعت 6 صبح می‌آمد (گالینگور) مجموعه داستان
زنی که هر روز راس ساعت 6 صبح می‌آمد (گالینگور) مجموعه داستان در خروجی متحرک گشوده شد. در آن ساعت از روز، هیچ‌کس به رستوران خوزه نمی‌آمد. چند لحظه پیش، ساعت دیواری شش ضربه نواخته بود. صاحب رستوران می‌دانست قبل از ساعت شش و نیم صبح، هیچ‌کدام از مشتری‌های دایمی او نمی‌آیند. دقیقا چند دقیقه‌ای به شش صبح مانده بود که زنی طبق عادت هر روز صبحش به آن‌جا داخل شد و ...
یادداشت‌های 5 ساله
یادداشت‌های 5 ساله هر سال در همین دوره، شبحی آرام و قرار از دست نویسندگان می‌گیرد:‌ جایزه نوبل ادبیات. خورخه لوئیس بورخس که همیشه کاندیدای این جایزه است،‌ در مصاحبه مطبوعاتی اعتراض کرده بود که چگونه برای دو ماه آن همه پیش‌بینی در نگرانی معلق نگهش می‌دارد و عذابش می‌دهد. بدون شک بورخس شایسته‌ترین نویسنده اسپانیولی زبان برای جایزه نوبل است. و هر ...
مشاهده تمام رمان های گابریل گارسیا مارکز
مجموعه‌ها