۱۸ رمان
اسماعیل فصیحزاده در سال ۱۳۱۳ در محله درخونگاه تهران (شهید اکبرنژاد فعلی) زاده شد. او دوران تحصیلات خود را در دبستان عنصری و سپس در دبیرستان رهنما سپری کرد.
فصیح پس از تحصیلات عالی در آمریکا به ایران برگشت و از سال ۱۳۴۲ درشرکت ملی نفت ایران در مناطق نفت خیز جنوب بهعنوان کارمند بخش آموزش، به کار پرداخت و در سال ۱۳۵۹ با سمت استادیار دانشکده نفت آبادان بازنشسته شد. فصیح در مجموع به مدت ۱۹ سال در این شرکت ...
شراب خام
آقای آرین شما از زندگی خودتان بیشتر از تمام خردمندان و مقدسات و قهرمانها استفاده میکنید و به زندگی دیگران هم بیشتر از تمام آنها استفاده مسلم میرسانید. فراموش نکنید که استفاده کردن از زندگی این نیست که آدم پولدار بشود، قصر برای خودش بخرد، حرمسرا درست کند، و در سهام نیویورک غول باشد. و همچنین فراموش نکنید که به ...
ثریا در اغما
اکنون شبها طولانی و بد، و من خوابم کمتر و بریده بریده است. در طول شب چندین مرتبه از خواب میپرم، از این دنده به آن دنده میغلطم، و دهانم تلخ است. گاهی مدتها بیدار میمانم، خوابم نمیبرد، و به فرنگیس و ثریا، و خودم اینجا فکر میکنم، و به این که آخرش چه خواهد شد، یا چه وقت خواهد ...
درد سیاوش
سحر هوا هنوز گرگ و میش بود که صدای مرغهای دریایی از خواب بیدارم کرد. سرم کمی درد میکرد، اما ساق پا و قوزک پای چپم که هنوز توی گچ بود، درد نداشت، فقط بدجوری بیحس و کرخ بود. (دو سه جمعه پیش باید شاهکار بزنم و در باشگاه قایقرانی لب اسکله ساق پای خودم را بین دو تا قایق ...
بازگشت به درخونگاه
لئون تولستوی، رمان آناکارنینای خود را با این جمله شروع میکند: خانوادههای خوشبخت به هم شبیه هستند، ولی برعکس، خانوادههای بدبخت به هیچکس شباهت ندارند جز به خودشان.
این لابد قیاس درگیری من تنهاست امسال زمستان در آپارتمان خیابان تکش، با خانوادههای دوست دوران دبیرستانم دکتر شاپور ایرانفر، بیولوژیست مفلوک در درخونگاه، و علی آریان، نابرادری خودم...
زمستان 62
دیوانگی محض است، ولی با من میآید آبادان. برای کسی که تازه شش روز است از ناراحتی قلب و ریه و سه شب در «سی سی یو» بلند شده، این پرواز سقوط آزاد با زیرشلواری است از سفینه فضایی اقبال. اما میخواهد بیاید و من نمیتوانم منصرفش کنم؛ و میآید. یکی لابد از این جهت که یک فرار و سرگرمی ...