مجموعه داستان داخلی

با دمپایی‌های لنگه به لنگه

در ساعت 5 عصر با آن شکل و شمایل اتو زده از جلو چشم‌های حیرت زده زنش می‌گذرد و به طرف پارکینگ به راه می‌افتد. بوی ادکلنش بعد از 1000سال خانه را پر کرده و زنش را به عطسه انداخته است. سر راه 1 دسته رز زرد می‌خرد. گلی که می‌داند مرجان چقدر دوست دارد...

پوینده
9789642950256
۱۳۹۱
۱۰۴ صفحه
۳۴۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های ناهید کبیری
جمعه‌های بارانی
جمعه‌های بارانی
کشتی ماه عسل
کشتی ماه عسل
شبی که ستاره‌اش را گم کرده بود
شبی که ستاره‌اش را گم کرده بود مامور شماره یک، هم عینک دارد، هم ریش و سبیل. پیش از آن که برود، همه جرم‌هایم را برای چندمین بار یکی پس از دیگری می‌شمارد و کلی خط و نشان برایم می‌کشد. می‌گوید: ‹‹ این از ریخت و قیافه و سر و لباست، این هم از نجابت و وفاداری به شوهر بیچاره‌ات! خجالت نکشیدی با یک لندهور دراز بی‌غیرت...؟›› ...
پیراهن آبی
پیراهن آبی مامور دیگر که کنار من نشسته بود دو عدد عکس از داخل جورابش بیرون آورد گرفت جلوی صورتم و گفت: ‹‹مجبور بودی این کارها را بکنی؟‌ کدام کاباره می‌رقصیدی؟›› گفتم: ‹‹خواهش می‌کنم پاره‌شان کن! این عکس‌ها را در همین خانه خودم گرفته‌ام. پرده‌ها را ببین!›› گفت: ‹‹چند تا از این لباس‌ها داری؟›› گفتم: ‹‹سه تا، سبز و سفید و قرمز›› به سکه ...
مشاهده تمام رمان های ناهید کبیری
مجموعه‌ها