مجموعه داستان داخلی

چرا می‌زنی

از بد شانسی درست پس از حرف او معده‌ام ناله‌ای کرد. قربان باور کنید عصبی بود. بیخود نیست که این روزها این‌قدر درباره اعصاب می‌نویسند. حاضر نشدن شمع یا فانوس هم ربطی به من نداشت، به مدیر تالار مربوط بود. او قطع شدن برق را هم از چشم من می‌دید. به همین دلیل به او توضیح دادم که کمبود نیروی برق ما نکته تازه‌ای نیست و ناشی از زورگویی‌های استکبار جهانی است که مانع از استفاده صلح‌آمیز ما از انرژی هسته‌ای شده‌اند.

9789642281572
۱۳۹۱
۱۳۰ صفحه
۳۹۶ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده محمدرضا گودرزی
۱۰ رمان ( Mohammadreza Goudarzi)
دیگر رمان‌های محمدرضا گودرزی
تا جایی که می‌توانی گاز بده
تا جایی که می‌توانی گاز بده احمد خودرو را به حرکت درآورد. در راه زهرا گریه می‌کرد و رو به مجید داد می‌زد: من بچه‌ام رو از تو می‌خوام بی عرضه! و رو به مرد فریاد می‌کشید: دزدها، بی‌شرف‌ها، بچه‌ام رو کجا بردید؟
اگه تو بمیری
اگه تو بمیری اگه تو بمیری مجموعه دوازده داستان کوتاه از این نویسنده و منتقد فعال روزگار ماست. داستان‌هایی از جنس زندگی، صریح، گزنده و نا منتظره.
به زانو در نیا
به زانو در نیا
نعش‌کش
نعش‌کش و قطع می‌کنم. با مترو می‌روم ایستگاه حقانی و از آن‌جا می‌روم پارک طالقانی. الان دیگر دقیقا می‌شود گفت گم‌گشته‌ای دارم. لابه‌لای درخت‌ها قدم می‌زنم. فکر بنز یک‌آن رهام نمی‌کند. به یاد داستان شب‌های روشن داستایوسکی می‌افتم، بنز با آن رنگ آلبالویی‌اش یک لحظه در آسمان تیره‌ی زندگی‌ام درخشید، جرقه‌ای زد و محو شد، بعد در پس پشت ذهنم آن ...
16 داستان
16 داستان استنباط داستان‌نویسان این مجموعه، از داستان، تا حدی با هم متفاوت است و به همین دلیل امکانات شکلی و معنایی و تاویلی هر کدام از داستان‌ها هم با هم متفاوت است. البته این تفاوت‌ها دلیلی بر ضعیف یا قوی بودن داستان‌ها نیست بلکه نشان‌دهنده استقلال رای نویسندگان و تلقی آن‌ها از داستان است. از همین رو تنوع داستان‌ها باعث شده ...
مشاهده تمام رمان های محمدرضا گودرزی
مجموعه‌ها