برف
در همان لحظهایکه برفمیبارد، روزنامه نگاری به شهر دور افتاده فارس در مرز ترکیه پا میگذارد. او شهر را مکان آشفتهای مییابد که خودکشی واگیرداری در میان زنان جوان رواج دارد.
شرایط برای پیروزی اسلام گرایان در انتخابات محلی مهیاست. ریاست سازمان امنیت و اطلاعات شرورانه در آن دخالت میورزد. طولی نمیکشد که طوفان رو به افزایش برف، رابطه شهر را ...
زنی با موهای قرمز
زنی با موهای قرمز رمان جدید اورهان پاموک، نویسنده نامدار ترک و برنده جایزه نوبل ادبیات است. جم پسری جوان و سودایی است که دست تقدیر او را به روستایی در اطراف استانبول میکشاند. او آنجا درگیر ماجرایی عاشقانه میشود که زندگیاش را برای همیشه تغییر میدهد. همزمان داستانهای جذاب دیگری هم روایت میشوند: بار دیگر، رستم و سهراب شاهنامه ...
قلعه سفید
زود گرفتند و بردند، مجبورم کردند زانو بزنم. پیش از آنکه سرم را روی کنده بگذارم، یکی را دیدم که انگار از میان درختها پرواز میکرد و میگذشت. حیرت کردم: من بودم، ریشم بلند شده بود و آنجا، بیآنکه پاهایم به زمین بخورد، بیصدا راه میرفتم. خواستم تصویرم را که از میان درختها میگذشت، صدا بزنم؛ صدایم در نیامد، سرم ...
پدرم
آن شب دیر به خانه آمدم. گفتند پدرم مرده است. تصویری به جای مانده از دوران کودکی در برابر چشمهایم ظاهر شد، پدرم با شلوارک و پاهای لاغرش، و این به شکلی دردناک درونم را میخراشید.
ساعت دوی بامدار به خانهاش رفتم تا برای آخرین بار ببینمش. گفتند:«توی اتاق است.» به اتاق رفتم. ساعتها بعد، نزدیک صبح، در مسیر بازگشت، خیابانهای ...
خانه سکوت
اورهان پاموک در کتاب خانه سکوت همراه با خانوادهای به دنبال گذشته سرگردانشان پس از 30 سال گذر زمان میپردازد. مادربزرگی که خاطرات 90 سالهی عمرش را آرام آرام مرور میکند.
پدربزرگی که بین طبیعت و نابودی رسالهای را به نگارش در آورده و آشنایانی که در میان سکوت این خانه وجودشان حس میشود را در قالب روایتی جذاب و ...