پدرم
آن شب دیر به خانه آمدم. گفتند پدرم مرده است. تصویری به جای مانده از دوران کودکی در برابر چشمهایم ظاهر شد، پدرم با شلوارک و پاهای لاغرش، و این به شکلی دردناک درونم را میخراشید.
ساعت دوی بامدار به خانهاش رفتم تا برای آخرین بار ببینمش. گفتند:«توی اتاق است.» به اتاق رفتم. ساعتها بعد، نزدیک صبح، در مسیر بازگشت، خیابانهای ...
نام من سرخ
ارهان راست میگه دیگه، اگه این نقاشی رو نقاشی میکشید که پیرو مکتب هرات باشه شاید میتونست اون پرندهها رو همون فاختهها، پوپکها، چه میدونم، همونا رو دیگه میخکوب کنه سرجاهاشون ولی خب چهرهی من چی میشد اون وقت؟ اگه هم یه نقاش ونیزی این کار رو به عهده میگرفت اون پرتره یه چیزی میشد ولی خب اون وقت زمان ...
زنی با موهای قرمز
زنی با موهای قرمز رمان جدید اورهان پاموک، نویسنده نامدار ترک و برنده جایزه نوبل ادبیات است. جم پسری جوان و سودایی است که دست تقدیر او را به روستایی در اطراف استانبول میکشاند. او آنجا درگیر ماجرایی عاشقانه میشود که زندگیاش را برای همیشه تغییر میدهد. همزمان داستانهای جذاب دیگری هم روایت میشوند: بار دیگر، رستم و سهراب شاهنامه ...
نام من سرخ
وقتی به دنیایی که من رنگارنگاش ساختهام، میگویم: باش، عالمی از سرخیام، هست میشود. هرکه مرا ندیده، انکارم میکند اما من همه جا هستم.
موزه معصومیت
«من زندگی خوشی را گذراندم. بگذارید این را همه بدانند» اورهان پاموک تنها نویسنده ترک است که توانست نوبل ادبیات را در سال 2006 از آن خود کند. کتاب موزه معصومیت کشف طبیعت عشق است، طبیعتی با طمع داشتن دیگران. این کتاب جادهایست به عمق استانبول. استانبولی که نیمی از آن غربزده شده و مدرن، و نیمی دیگر شرقی و ...