موزه معصومیت
”میدانستم که این لحظه شادترین لحظه زندگیام است“. اورهان پاموک نویسنده بزرگی که شایسته بردن جایزه نوبل است حدود شش سال بر روی این رمان وقت صرف کرد و این رمان خارقالعاده را با این جمله عاشقانه آغاز کرد. وقتی موزه معصومیت را میخوانید، فقط عشق نیست که در آن تجلی پیدا میکند بلکه دوستی، پیوند، جذابیت، خانواده و خوشبختی ...
زندگی نو
چیزهایی میبینیم، تصاویری که پیدا میشوند، محو میشوند و گاه در ذهنمان نقش میبندند. مثل سفر با اتوبوس در میان خواب و بیداری.
آنچه مهم است در بطن تصاویر نیست، در میان سرنخهای گذراست. توجه به این سرنخها اساس کار این کتاب است و این " زندگی نو" را به شعر که عالم احساس است نزدیک کرده است. تاویل جهان در ...
خانه خاموش
حس عجیبی وجودم را فراگرفت و لرزه بر اندامم انداخت. نکند همه بیخبر و برای همیشه رفتهاند و من در این خانه تک و تنها ماندهام؟ ترسیدم. باز صدا زدم بلکه ترسم را فراموش کنم، اما آن حس عجیب قویتر شد. انگار هیچ موجودی در دنیا نمانده بود، نه انسان، نه پرنده، نه سگی ولگرد و نه حتی جیرجیرکی. ...
نام من سرخ
وقتی به دنیایی که من رنگارنگاش ساختهام، میگویم: باش، عالمی از سرخیام، هست میشود. هرکه مرا ندیده، انکارم میکند اما من همه جا هستم.
جودتبیک و پسران
اورهان پاموک، برندهی جایزهی نوبل ادبیات، در جودکبیک و پسران تواناییاش در آفرینش رمان کلاسیک را به رخ میکشد. دغدغههای همیشگی نویسنده موضوع برخورد شرق و غرب، سنت و مدرنیته، دموکراسی و پدرسالاری در لابهلای سطور و صفحات این رمان نیز حس میشود. رمان که سرگذشت و ماجراهای سه نسل از خانوادهای اهل استانبول را روایت میکند، با تصویری که ...