چند پاره نور گداخته و مبهم دیگر نیز از پس نخلها و آن سوتر از اعماق بیابان گذشتند و لحظهای بعد به آن انجمن کوچک پیوستند...سرانجام وقتی هیبتشان تا آنجا که ممکن بود زیر نور ماه پدیدار شد، دیدم که آنها موجوداتی کوتوله با تلالویی شبیه به تکه زغالهای گداختهاند و چهرههایی مچاله و اندامی ناموزون دارند... سه گانه آینده کهن، داستانی بلند است در سه بخش پیوسته و برآمده از روایت شخصیتهای بسیار و ماجراهای هزار رنگ در لایههای گوناگون جهان اما نه آن گونه که در راه خویش تنها به پیچیدگیها و هیجانها بسنده کند! مکتوبیست که خواهد کوشید بر گوشهای از رازهای سر به مهر هستی، نوری بتاباند و گامی به پیش برود و ببرد.