این کتاب روایتی است از زبان شخصی سادهدل و عقبافتاده که ماجراها و وقایع زندگیاش را از دیدگاه خویش تعریف و توصیف میکند. خواننده زیرک و نکتهسنج به همراه فارست گامپ، قهرمان داستان، وقایع تلخ و شیرین، جذاب و بعضا حیرتانگیز زندگی او را تجربه میکند و از لابلای جملات طنزگونه و کنایهآمیز وی، به حقایق تلخ تاریخی جامعه آمریکا در 50 سال گذشته پی میبرد: وقایعی چون جنگ ویتنام و بیهودگی آن، بلاهت سیاستمداران در ردههای بالا و نفرت جهانیان از سیاستهای آمریکا، پروژههای پر هزینه و بیسرانجام، دنیای پر زرق و برق و توخالی هالیوود و... و سرانجام آنکه پس از گذشت سالها، هنگامی که فارست به یاد رویاها و آرزوهای دوران جوانیاش میافتد، به این نتیجه میرسد که در زندگی هیچکس برنده نیست. با این حال، حداقل او این شانس را داشته که زندگیاش یکنواخت و کسلکننده نبوده است.