رمان نوجوان

قصه‌های سرزمین اشباح 8 (هم‌دستان شب)

(The saga of daren shan)

دارن شان آزمون‌های دشواری را پشت سر گذاشته و به شاهزادگی قبیله اشباح پذیرفته شده است. اما او اکنون باید با آزمون‌های دیگری مواجه شود که بیشتر به کابوس می‌مانند. بازگشت به مدرسه، پیدا کردن جنایتکاران خون‌آشامی که در تاریکی شب انسان‌های بی‌گناه را می‌کشند، یافتن ارباب شبح‌واره‌ها، و از همه دردناک‌تر، رویارویی دوباره با تلخی‌های گذشته، از جمله این آزمون‌های کابوس مانندند.

سوده کریمی
قدیانی
9789644177842
۱۳۹۰
۲۲۴ صفحه
۱۳۶۸ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
دارن شان ۴۶ رمان وی در سه سالگی مدرسه را آغاز کرد، او بسیار نا آرام بود به همین دلیل هیچ مهد کودکی او را قبول نمی‌کرد. در ۶ سالگی با خانواده خود به ایرلند مهاجرت کرد. او پس از گذراندن دوره کالج، دو سال در یک شبکه تلویزیونی به کار پرداخت و پس از آن برای همیشه فقط نوشت. ظهور دارن شان با کتاب Ayuamarca آغاز شد که در سال ۱۹۹۹ به فروش رفت. او در ژانویه ۲۰۰۰ کتابی برای کودکان با نام ...
دیگر رمان‌های دارن شان
قصه‌های سرزمین اشباح 6 (شاهزاده اشباح)
قصه‌های سرزمین اشباح 6 (شاهزاده اشباح) دارن شان پسری که همه گمان می‌کنند مرده، اما در واقع دستیار یک شبح شده است، به کوهستان اشباح می‌رود. در کوهستان، او برای اثبات لیاقتش، شرکت در آزمون‌های مرگباری را می‌پذیرد و در چهارمین آزمون شکست می‌خورد. دارن نگران مجازاتی است که برایش در نظر می‌گیرند و در همین زمان متوجه می‌شود که یکی از دوستانش به قبیله اشباح ...
قصه‌های سرزمین اشباح 9
قصه‌های سرزمین اشباح 9 دارن شان شاهزاده اشباح، به خاطر مردمش باید در مبارزه‌ای خونبار شرکت کند. دشمنان اصلی او، شبح‌واره‌ها، با نفرات بیشتر، حیله‌های رذیلانه‌تر و سرکش‌تر از همیشه دست به کار شده‌اند. در این میان، پلیس و مردم وحشتزده نیز او و دوستانش را عامل کشتارهای هولناک شهر می‌دانند. چه چیزی در انتظار آن‌هاست؟ مرگ یا پیروزی؟
بک (نبرد با شیاطین 4)
بک (نبرد با شیاطین 4) هر شب هیولاهای شیطانی به قبایل منطقه حمله می‌کنند، جان مردم را می‌گیرند و آرامش همه را بر هم می‌زنند. بک، دخترک یتیم قبیله با گروهی از جنگجویان همراه می‌شود تا به کمک قبیله‌ای دیگر بروند. اما آنها ندانسته سفری را آغاز می‌کنند که شاید تمام قبایل جهان یا تمام جهان را از هجوم هیولاها نجات دهد.
دریای خون (حماسه کرپسلی 2)
دریای خون (حماسه کرپسلی 2) لارتن از هیچ چیز مطمئن نبود. اختیارش را به گام‌های خود سپرده بود تا او را به هر سو که می‌خواهند بکشند... ناگهان چادر بزرگ و برافراشته‌ی جادوگر را دید. ایوانا منتظرش بود. او می‌توانست به سردرگمی‌های شبح پایان دهد، می‌توانست او را به جایی برگرداند که به آن تعلق داشت، می‌توانست به او هشدار دهد تا از حادثه‌ای خونبار و ...
مشاهده تمام رمان های دارن شان
مجموعه‌ها