در بینوایان قضا و قدر آن چیزی نیست که از ناماش بر میآید، یک تصادف، امری پیشبینی نشده و استثنایی، گسست وضعیت عادی، بلکه پدیدهای است دائمی، که مدام در زندگی پر سوناژها مداخله میکند، آن را شکل میبخشد و به سمت نیکبختی یا محنت سوق میدهد. راوی از زمینهچینیهای مرموز قضا و قدر که به کرات رخ میدهند سخن میگوید. در رساله وسوسه ناممکن، ماریو بارگاس یوسا، با ژرفبینی نقادانه و خلاق خویش، سراغ بینوایان، شاهکار جاویدان ویکتور هوگو، رفته و نکتههایی ناگفته را درباره این رمان سترگ آشکار کرده، کسانی که رساله عیش مدام درباره مادام بوواری را پسندیدند، از این اثر نیز به همان اندازه لذت میبرند و میآموزند.