رمان خارجی

وسوسه ناممکن ویکتور هوگو و بینوایان

(La tentacion de lo imposible)

در بینوایان قضا و قدر آن چیزی نیست که از نام‌اش بر می‌آید، یک تصادف، امری پیش‌بینی نشده و استثنایی، گسست وضعیت عادی، بلکه پدیده‌ای است دائمی، که مدام در زندگی پر سوناژها مداخله می‌کند، آن را شکل می‌بخشد و به سمت نیک‌بختی یا محنت سوق می‌دهد. راوی از زمینه‌چینی‌های مرموز قضا و قدر که به کرات رخ می‌دهند سخن می‌گوید. در رساله وسوسه ناممکن، ماریو بارگاس یوسا، با ژرف‌بینی نقادانه و خلاق خویش، سراغ بینوایان، شاهکار جاویدان ویکتور هوگو، رفته و نکته‌هایی ناگفته را درباره این رمان سترگ آشکار کرده، کسانی که رساله عیش مدام درباره مادام بوواری را پسندیدند، از این اثر نیز به همان اندازه لذت می‌برند و می‌آموزند.

نیلوفر
9789644485022
۱۳۹۳
۲۱۶ صفحه
۶۹۶ مشاهده
۰ نقل قول
ماریو بارگاس یوسا
صفحه نویسنده ماریو بارگاس یوسا
۲۱ رمان خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا داستان‌نویس، مقاله‌نویس، سیاست‌مدار و روزنامه‌نگار اهل پرو است. یوسا یکی از مهمترین رمان‌نویسان و مقاله‌نویسان معاصر آمریکای جنوبی و از معتبرترین نویسندگان نسل خود است. ماریو بارگاس یوسا بیست ساله بود که اولین داستانش منتشر شد؛ داستان کوتاهی بود به اسم «سر دسته ها» که در یکی از نشریات پایتخت به چاپ رسید. اما راه درازی را در پیش داشت و شاید خودش هم آن قدر جاه طلبی نداشت که روزگاری نامش را در میان ...
دیگر رمان‌های ماریو بارگاس یوسا
رؤیای سلت
رؤیای سلت سرگذشت راجر کیسمنت به تماشا گذاشته می‌شود. خاموشی می‌گیرد و پس از مرگش باز زاده می‌شود مثل نمایش آتش‌بازی که چون اوج گرفت و در شب انفجاری برپا کرد با بارانی از ستاره‌ها و تندرها نورها می‌بازد ساکت می‌شود و لحظاتی بعد رستاخیز می‌یابد با هیاهویی پرطنین پهنه آسمان را مالامال از حریق می‌کند.
گفتگو در کاتدرال
گفتگو در کاتدرال برخی از منتقران این کتاب را برجسته ترین اثر یوسا می‌دانند در این رمان دو چیز بیش از هر چیز دیگر توجه خواننده را جلب می کند. نخست وسعت دامنه آن و در برگرفتن رویداد‌ها و شخصیت‌های متعدد است و دیگری ساختار پیچیده‌اش. زمینه کار یوسا در این رمان همچون دیگر آثارش، بخشی از تاریخ معاصره پرو است که از ...
چه کسی پالومینو مولرو را کشت
چه کسی پالومینو مولرو را کشت دونیا لوپه التماس‌کنان زانو زد. چیزی نمی‌دانست،‌ چیزی درک نمی‌کرد. «من کاری نکردم، قربان. هیچی،‌ هیچی. دو تا بچه رو که اتاق می‌خواستن راهشون دادم. به خاطر خدا، فرض کنین مادرتونم، قربان،‌ تیراندازی نکنین ما نمی‌خوایم اینجا رسوایی چیزی پیش بیاد.»
قصه‌گو
قصه‌گو آنچه در پی گفتنش هستم، نه تغییر واقعیت است و نه حاصل حافظه‌ای نسیان‌زده. تقریبا مطمئنم پس از دیدن هر عکس، با اشتیاق تمام سراغ عکس بعدی می‌رفتم و گه‌گاه این اشتیاق تبدیل به اضطراب می‌شد. چه چیزی تو را این‌طور پریشان کرده است؟ در این عکس‌ها چه چیز وجود دارد که تو چنین تو را مضطرب کرده است؟ از ...
ماهی در آب (خاطرات ماریو بارگاس یوسا)
ماهی در آب (خاطرات ماریو بارگاس یوسا) مادرم بازویم را گرفت و مرا از در سرویس ساختمان فرمانداری به خیابان برد. به سمت خاکریز اگیگرن به راه افتادیم.آخرین روزهای 1946 یا نخستین روزهای 1947 بود اما امتحانات مدرسه سالسیان خاتمه یافته بود. من کلاس پنجم را به پایان رسانده بودم و در پیورا تابستان با نور سفید و گرمای خفه کننده‌اش از راه می‌رسید. مادرم بی‌آنکه صدایش بلرزد ...
مشاهده تمام رمان های ماریو بارگاس یوسا
مجموعه‌ها