رمان ایرانی

تاریک‌روشنا

تاریک‌روشنا نخستین داستان بلند ایرانی با بن‌مایه‌های معنوی اسطوره‌ای است که ماجرایش در آینده‌ای دور به سال 3000 میلادی می‌گذرد: در کهکشانی دوردست سیاره‌هایی ناشناخته و مردمانی دیگرگون شده و اغلب غریبه که شاید منش‌شان برآیندی از کنش‌های همین امروز ما باشد.

قطره
9786001194399
۱۳۹۳
۱۳۴ صفحه
۶۶۹ مشاهده
۰ نقل قول
آرمان آرین
صفحه نویسنده آرمان آرین
۲۴ رمان آرمان آرین زاده‌ی ۱۳۶۰ است. او با آفرینش اثر سه‌گانهٔ «پارسیان و من» به دنیای ادبیات شناسانده شد. پارسیان و من نام رمانی است در سه جلد که بیان‌کننده‌ی استوره، حماسه و تاریخ ایران است. جلد نخست این کتاب با نام پارسیان و من: کاخ اژدها بیان‌کننده‌ی داستان ضحاک ماردوش (آژی‌دهاک) است. جلد دوم با نام پارسیان و من: راز کوه پرنده بیان‌کننده‌ی پهلوانی‌های رستم و شرح هفت خوان او در قالب رمانی جذاب است و کتاب سوم هم با نام ...
دیگر رمان‌های آرمان آرین
پارسیان و من (راز کوه پرنده)
پارسیان و من (راز کوه پرنده) سیاوش، دومین نوجوان امروزی است که پای در سفر و حرکت در زمان می‌نهد. او مسافر عرصه حماسه‌ها با همراهی مرغ دانای پارسیان است. مقرر است که سیاوش همراه با رستم دستان، هفت خوان را طی کند... مقرر است که در نبردهای پهلوانان و رنج‌ها و شادی‌هایشان شریک باشد... و مقرر است که تا واپسین لحظه‌ها بزرگ‌ترین پهلوان تاریخ را تنها نگذارد. این‌گونه است ...
بوف کر
بوف کر -
بر بنیادهای هستی (پتش خوارگر 3)
بر بنیادهای هستی (پتش خوارگر 3) پیتون غرق در فکرهایش گام برداشت و زیر نور کم‌رمق ماه زمزمه کرد: «گفتی اسم آن پسرک چه بود؟» رزوان‌داد با آهسته‌ترین صدایی که از حلقوم خش‌دارش برمی‌آمد گفت: آراستی! اما فکر نکن که پیدا کردن و به چنگ آوردنش از دست آن گوی دیوانه آسان است. جادوگر جواب داد: «خوب حواست را جمع کن و به من بگو آیا ...
رویای باغ سپید
رویای باغ سپید آرمان آرین متولد 1360، فارغ‌التحصیل رشته سینما از دانشکده سینما تئاتر تهران است. او اینک به طور تمام وقت به حرفه نویسندگی (داستان بلند و کوتاه، تدریس و پژوهش،‌ فیلم‌نامه و بازی‌نامه‌نویسی) می‌پردازد و در این زمینه تاکنون جوایز زیر را برای کتاب‌هایش که همگی مضامین اسطوره‌ای، تاریخی، دینی و ماورایی دارند، دریافت کرده است: جوان‌ترین برنده کتاب سال ایران، ...
آینده کهن (روایت شب دوم)
آینده کهن (روایت شب دوم) مرد در اتاق کوچک رو به نیل نشسته بود و انتظار می کشید. سرش را طوری میان کف دست راستش پنهان، کرده و غرق در اندیشه‌هایش بود که صدای نزدیک شدن قدم‌ها بر سنگفرش اتاقک را نشنید. با دست چپ گهواره‌ای را که کنارش بود، آرام آرام تکان می‌داد تا صدای مرد تازه وارد او را به خود آورد: من ...
مشاهده تمام رمان های آرمان آرین
مجموعه‌ها