خوانندهی جوان و عزیزم، تو باید بدانی که من از سالهای جنگ و اشغال کشورمان نفرتی عمیق دارم؛ زمانهای که به جای کتاب و قلم، تپانچه و نارنجک در دستهامان میچپاند و بهجای اینکه به ما راه زیستن را بیاموزد، امر به مردن میکرد...
رویای ارواح
روزگاری دو نفر کارمند دولت بودند، هر دو کلهپوک. یک روز ناگهان خود را در جزیرهای متروک دیدند گویی با قالیچه پرنده به آن جزیره فرستاده شده بودند. تمام سالهای عمرشان را در یک اداره دولتی و در بایگانی گذرانده بودند؛ آنجا به دنیا آمدند، بزرگ شده و پیر شدند و در نتیجه کوچکترین تصوری از فضای خارج از اداره ...
زندگی در سایه
معتقد بود، آدم فقط یکبار فرصت بودن در این دنیا را دارد. شاید هم به همین دلیل باید شانس استفاده از هر چیزی را تا حدودی به خودش بدهد. او از این که طعم شیرین و احمقانه این جذبه را دوباره تجربه کرده بود، احساس خوشحالی میکرد. بعد در قالب سایهای تاریک روی او دراز کشید. دقیقا اندازهاش بود، چون ...
دوستم دارد دوستم ندارد (مجموعه داستان کوتاه)
در این مجموعه 12 داستان کوتاه از نویسندگان مختلف از جمله اینگهبورگ باخمن، هاینریش بل، ارنست همینگوی، جیمز جویس و زیگفرید لنتس و همچنین مقالاتی از آلفرد آدلر، تئودور آدورنو، ماکس فریش، اریش فروم و برتراند راسل آمده است. مقالات و قطعات پایانی کتاب، درباره عشق و دوست داشتن است که موضوع اصلی داستانهای کوتاه این مجموعه را تشکیل میدهد. ...
صدای اقتدار (داستانهای مادران و دختران) مجموعه داستان
چرا مادرم اینقدر اسرار داشت ما منزوی زندگی کنیم، هیچکس را نشناسیم، هیچجا نرویم؟ ما مثل آن سهتا میمون بودیم. کور و کر و لال نسبت به دنیا و در خود مغرور و زودرنجمان گیر افتاده بودیم. تنها ارتباط ما با دنیای بیرون، سفر هر ماهه ما به سنت کلاین بود. مادرم خیلی جدی مرا از بین جادههای غبار گرفته ...
شوکران شیرین
شما فکر میکنید من نمیتوانم حرفهای صد تا یک غاز فلاسفه بزرگ جامعه بشری را تکرار کنم یا مثل سیاستمداران عظیمالشان بیانیههای ترسآور و منجر به مرگ صادر کنم. فکر میکنید من بلد نیستم قیافه جدی بگیرم و عینک دسته مشکی روی بینیام بنشانم و مباحث مهمی در نسبت فیزیک و فلسفه اضافه کنم. برای من این کارها مثل آب ...