مجموعه داستان خارجی

ساحره سرگردان

در همه‌ی عمر شبی وجود دارد که هرگز آن را فراموش نمی‌کنی. اگر دانستی که این شب دارد از راه می‌رسد، و این شب همان شب بخصوص خواهد بود، پس بگیرش و نگاهش‌دار و هیچ مپرس و با هیچ‌کس هم پس از آن حرف نزن. اگر گذاشتی که این شب از دستت بگریزد، دیگر تکرار نخواهد شد...

ماهی
9789642091485
۱۳۹۳
۱۵۲ صفحه
۱۱۰۴ مشاهده
۲ نقل قول
ری برادبری
صفحه نویسنده ری برادبری
۷ رمان American novelist, short story writer, essayist, playwright, screenwriter and poet, was born August 22, 1920 in Waukegan, Illinois. He graduated from a Los Angeles high school in 1938. Although his formal education ended there, he became a "student of life," selling newspapers on L.A. street corners from 1938 to 1942, spending his nights in the public library and his days at the typewriter. He became a full-time writer in 1943, and contributed numerous short stories to periodicals before publishing a ...
دیگر رمان‌های ری برادبری
ماشین کلیمانجارو
ماشین کلیمانجارو «ری داگلاس برادبری» در 22 اوت 1920 در شهری از ایالت «ایلی نویز» آمریکا به دنیا آمد. از کودکی شیفته ادبیات و مطالعه شد. اولین قصه‌اش را به سن 12 سالگی بر کاغذ بسته‌بندی گوشت نوشت. در دبیرستان در یک دوره کلاس‌های داستان‌نویسی شرکت کرد. دوران نوجوانی او مصادف با آغاز عصر فضا بود. فضا، پرواز و اعصار آینده، گسترش ...
حکایت‌های مریخ
حکایت‌های مریخ در مجموعه انتخاب پریان بر آثار کوتاه و بلند فانتزی و علمی تخیلی مترکز شده‌ایم و قصد داریم آثار شاخص این دو ژانر و زیرشاخه‌های آنها را عرضه کنیم. معیارمان در این آثار فقط پر فروش بودن یا جایزه بردن آنها نبوده است، بلکه آثاری را انتخاب کرده‌ایم که خواندنشان برای شناخت بیشتر این دو ژانر لازم تلقی شده است.
فارنهایت 451
فارنهایت 451 خون در سرش جمع می‌شود و دستانش تبدیل به دستان مسحور کننده رهبر ارکستری می‌شوند که تمام سمفونی‌های اندوهناک و سوزان برجسته تاریخ را می‌نوازند. کلاه خودش که عدد 451 را بر تن سرد و بی‌روح خود می‌بیند را بر سر دارد. چشمانش آتشی سرخ در خود دارند و آکنده از اندیشه آینده هستند. مرد تلنگری بر آتش زنه می‌زند ...
سرزمین اکتبر
سرزمین اکتبر کشوری که همیشه آخر سال است. کشوری که تپه‌هایش خود مه و رودخانه‌هایش خود ابرآلودگی است؛ آن‌جا که ظهرش تند گذر است و شفق و شبش پا سفت‌کنان؛ و نیم شبش نمی‌گذرد. این کشوری است برآمده از سرداب‌ها، زیر سرداب‌ها، خاکه زغال، کمدها، زیر شیروانی‌ها و پستوها. این کشوری که مردمش خزان‌وارند تنها افکار سرد از ضمیرشان می‌گذرد. مردمش می‌گذرند ...
مشاهده تمام رمان های ری برادبری
مجموعه‌ها