رمان خارجی

آسانسور

(Dard)

صفحه موسیقی به انتها رسیده بود. او گرامافون را خاموش کرد و سکوتی برقرار شد. چون احساس کرد زیاد علاقه‌ای به صحبت کردن در این زمینه ندارم، تردید می‌کرد دوباره پرسشی بکند. با این حال، دلم می‌خواست از من سوال کنند. دلم می‌خواست حرف بزنم. به عبارتی احتیاج داشتم کمی گرم شوم.

عباس آگاهی
9786006732237
۱۳۹۲
۱۲۰ صفحه
۲۷۱ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده فردریک دار
۱۵ رمان Frédéric Dard (né Frédéric Charles Antoine Dard le 29 juin 1921 à Jallieu (Isère), France - 6 juin 2000 à Bonnefontaine, Fribourg, Suisse) était un écrivain principalement connu – dans une production extrêmement abondante – pour les aventures du commissaire San-Antonio, souvent aidé de son adjoint Bérurier, dont il a écrit cent soixante-quinze aventures depuis 1949. Parallèlement aux "San-Antonio" (l'un des plus gros succès de l'édition française d'après-guerre), Frédéric Dard a produit sous son nom ou sous de nombreux pseudonymes ...
دیگر رمان‌های فردریک دار
تصادف
تصادف فردریک دار در این رمان، خواننده را با فضای یکی از روستاهای جنوب فرانسه و خرده‌فرهنگ‌های محلی آشنا می‌سازد چارچوب داستان یک مدرسه ابتدایی دو کلاسه و بازیگران آن یک زوج نامتناسب و دختر جوانی است که در اولین شغلش، به آموزگاری این دبستان منصوب شده است. ورود فرانسواز کاسل به روستا، سرآغاز روابطی پرتنش میان او و مدیر ...
دژخیم می‌گرید
دژخیم می‌گرید دانیل مرمه اولین بار بود که به اسپانیا می‌آمد. او برای گذراندن تعطیلات و نقاشی کردن، در نزدیکی بارسلون، اتاقی در یک مهمانسرای محقر کنار دریا گرفت. برای دانیل چشم‌انداز مدیترانه، صدای یکنواخت امواج و شنا در زیر آفتاب آتشین هم لذت‌بخش بود و هم الهام‌بخش. اما یک شب، غرق در خاطرات گذشته، در اتوبانی خلوت به سوی مهمانسرا می‌راند ...
مرگی که حرفش را می‌زدی
مرگی که حرفش را می‌زدی
بچه پرروها
بچه پرروها در آن شب پسردایی مست نمی‌شد. در حالی که دست‌هایش را روی شکمش گره کرده بود، با قیافه‌ای که به وحشتم می‌انداخت، نگاه سنگینی به من دوخته بود. چشم‌های ریز و خون‌آلودش به نحو تحمل‌ناپذیری خیره می‌شدند. برای این‌که از زهر نگاهش در امان بمانم، به پنجره باز نزدیک شدم.
آغوش شب
آغوش شب مدیر یک شرکت تجاری ناپدید شده است. او با هیچ‌کس حرفی از سفر نزده، پولی از بانک نگرفته و قرارهای کاری مهمش را به روزهای بعد موکول نکرده است. مدیر داخلی شرکت، که از غیبت طولانی رئیسش نگران شده، بارها به همسر او تلفن می‌کند. بعد از گذشت روزها، وقتی که از پیگیری‌های خود نتیجه نمی‌گیرد، پلیس را با خبر ...
مشاهده تمام رمان های فردریک دار
مجموعه‌ها