رمان خارجی

تنگنا

(Delivrez nous du mal)

داستان بر بستر گفتگوی دو زندانی محکوم به اعدام شکل می‌گیرد. فراری تبهکاری حرفه‌ای است. ولی شارل بلوندوا کارخانه‌داری است که به قتل همسرش متهم شده است. او در بازگشت ناگهانی و پیش از موعدش از یک شکار، پی به خیانت همسرش می‌برد. شارل به جای نشان دادن واکنش آنی، تصمیم می‌گیرد مانند یک شکارچی ماهر، گلوریا را به سوی دامی بکشاند که از آن رهایی نیابد. شوهر عصبانی و تحقیر شده، با هویتی جعلی شروع به اخاذی از همسرش می‌کند و او را در شرایطی عذاب‌آور و طاقت‌فرسا قرار می‌دهد. در گام‌های بعد، این شکار به دقت برنامه ریزی شده تنگنایی را پدید می‌اورد که همه‌ چیز را در خود فرو می‌برد و سررشته امور را از دست شارل خارج می‌سازد...

عباس آگاهی
9786006732657
۱۳۹۵
۱۷۲ صفحه
۳۰۵ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده فردریک دار
۱۵ رمان Frédéric Dard (né Frédéric Charles Antoine Dard le 29 juin 1921 à Jallieu (Isère), France - 6 juin 2000 à Bonnefontaine, Fribourg, Suisse) était un écrivain principalement connu – dans une production extrêmement abondante – pour les aventures du commissaire San-Antonio, souvent aidé de son adjoint Bérurier, dont il a écrit cent soixante-quinze aventures depuis 1949. Parallèlement aux "San-Antonio" (l'un des plus gros succès de l'édition française d'après-guerre), Frédéric Dard a produit sous son nom ou sous de nombreux pseudonymes ...
دیگر رمان‌های فردریک دار
قتل عمد
قتل عمد از چهار سال پیش، برنار به دوست ثروتمندش استفان بدهکار بود، بدهی او بابت وام‌هایی که گرفته بود و بهره و جریمه دیرکردشان رقم چشمگیری می‌شد. استفان رفتار پرتفرعنی داشت و او را به خاطر بی‌کفایتی و شکست پیاپی در کار و زندگیش تحقیر می‌کرد. برنار مصمم بود که به هر قیمت به این وضعیت پایان دهد. او می‌خواست از مرزهای ...
نان حلال
نان حلال بلز دولانژ جوان بیکار و بی‌پولی است که در پی یافتن شغل، سر از یک شهرستان کوچک و دلگیر در‌می‌آورد. او به طور اتفاقی، در باجه تلفن راه دور، کیف زنانه پر از پولی را می‌‌یابد. صاحب کیف، ژرمن، زنی بدلباس، اما جوان و زیباست. بلز در جستجوی او، به تنها بنگاه کفن و دفن شهر می‌رسد. جایی که در ...
آدم که نمی‌میرد
آدم که نمی‌میرد نام باب تراخو، افتخار عالم بوکس و چهار بار قهرمان اروپا، همه‌جا با احترام به زبان می‌آید، اما قهرمان‌ها هم، مثل همه آدم‌های دیگر، پیر می‌شوند و باب در سی و چهار سالگی می‌داند که پایان کارش نزدیک است. ولی به رغم این، پافشاری می‌کند و می‌خواهد «آویختن دستکش‌ها» را به تاخیر بیاندازد. مدیر برنامه‌های او، هماهنگ با رئیس «قصر ...
بچه پرروها
بچه پرروها در آن شب پسردایی مست نمی‌شد. در حالی که دست‌هایش را روی شکمش گره کرده بود، با قیافه‌ای که به وحشتم می‌انداخت، نگاه سنگینی به من دوخته بود. چشم‌های ریز و خون‌آلودش به نحو تحمل‌ناپذیری خیره می‌شدند. برای این‌که از زهر نگاهش در امان بمانم، به پنجره باز نزدیک شدم.
مشاهده تمام رمان های فردریک دار
مجموعه‌ها