داستان بر بستر گفتگوی دو زندانی محکوم به اعدام شکل میگیرد. فراری تبهکاری حرفهای است. ولی شارل بلوندوا کارخانهداری است که به قتل همسرش متهم شده است. او در بازگشت ناگهانی و پیش از موعدش از یک شکار، پی به خیانت همسرش میبرد. شارل به جای نشان دادن واکنش آنی، تصمیم میگیرد مانند یک شکارچی ماهر، گلوریا را به سوی دامی بکشاند که از آن رهایی نیابد. شوهر عصبانی و تحقیر شده، با هویتی جعلی شروع به اخاذی از همسرش میکند و او را در شرایطی عذابآور و طاقتفرسا قرار میدهد. در گامهای بعد، این شکار به دقت برنامه ریزی شده تنگنایی را پدید میاورد که همه چیز را در خود فرو میبرد و سررشته امور را از دست شارل خارج میسازد...