بازندگان شب زندهدار ...پس از غروب آفتاب به خانه پر از زرق و برق شیطان پا میگذارد و بدون آنکه متوجه کذشت زمان گردند با طلوع خورشید و بسته شدن درهای بزرگ آن عمارت...خستهتر از روزهای قبل و با افکاری پریشان سر بر روی بالش خود گذارده و با هزاران قول و قرای که با خود و خدای خود میبندد و سپس با خیالی راحت به خوابی خوش فرو میروند.ولی واقعیت امر چیز دیگریست.چون به محض بیدار شدن از خواب همه آن قول و قرارها از خاطر پاک میشود.و داستان هرروزه را چون روزهای گذشته تکرار میکنند و به امید به دست آوردن پولهای از دست داده شبی دیگر را یه صبح میرسانند وچنین است از مگوی آنها که...گفتنی نیست.