وقتی سیگار کشیدن در رستورانهای نیویورک ممنوع شد دیگر بیرون از خانه غذا نخوردم.وقتی آن را در محل کار ممنوع کردند کارم را ترک کردم.وقتی قیمت یک پاکت سیگار به 7 دلار افزایش یافت،اسباب و اثاثیهام را جمع کردم و به فرانسه رفتم.آنجا پیدا کردن سیگار خودم سخت بود،ولی اهمیتی نداشت.دست کم دوبار در سال به ایالت متحده برمیگشتم.هر کارتن معاف از مالیات فقط 20 دلار بود و من پیش از اینکه سوار هواپیما بشوم 15 کارتن میخریدم.سیگارهایی را هم گه دوستانم برای کریسمس یا عید پاک برایم میآوردند به آن اضافه کنید. از آنجا که همیشه آمادگی امکان آتشسوزی یا دزدی را داشتم در بهترین حالت 34 کارتن داشتمکه در سه جای متفاوت تلنبار شده بودندبه آنها میگفتم سیاهه موجودی و میگفتم تنها چیزی که بین من و فروپاشی کامل روانی وجود داردهمین سیاهه موجودی است.