مجموعه داستان خارجی

مادربزرگت رو از این‌جا ببر

تمام بعدازظهر پشت میز یایا می‌نشستیم و گوشت‌اپز ریش ریش با پای اسفناج می‌خوردیم. مزه غذا جوری بود که انگار مدت‌ها پیش پخته شده بود و و بعد در 1 چمدان خیس و بد بو قرار گرفته بود تا جا بیفتد. غذاهایش را در چاشنی‌های عجیب و لزج می‌خواباند و به جای دیک و قابلمه در کتری‌های سیاه جادوگران می‌پختشان. وقتی غذا را می‌کشید نسخه‌ای حماسی از دعای پیش‌ از غذا را اجرا می‌کرد. ترکیبی از یونانی و انگلیسی دست و پا شکسته همراه با تکان های شدید دست که بیشتر به نفرین شباهت داشت تا دعا. مادرم بشقابش را می‌زد کنار و می‌گفت نمی‌خواهد ورد بخونه، بهش بگو بچه ها به محض این‌که سیر بشن غیب می‌شم. اغلب از سر میز بلند می‌شد و تا تمام شدن غذایمان در ماشین منتظر می‌ماند. یایا لیوان لیموناد زنجیبیلی‌اش را بالا می‌آورد و می‌گفت: دختره رفت، خوب‌شد، حالا می‌خوریم غذا...

زاوش
9786006846460
۱۳۹۲
۱۵۲ صفحه
۱۴۴۶ مشاهده
۴ نقل قول
دیوید سداریس
صفحه نویسنده دیوید سداریس
۵ رمان دیوید سداریس نویسنده، طنز پرداز و برنامه‌ساز مشهور رادیو در آمریکا است. سداریس عمدۀ شهرتش را مدیون داستانهای کوتاه از زندگی شخصی خویش است که ماهیتی فکاهی و طعنه‌آمیز دارند و نویسنده در آنها به تفسیر مسائل اجتماعی می‌پردازد. وی در آثارش به مسائلی همچون زندگی خانوادگی، بزرگ شدن در خانواده‌ای از طبقه‌ای متوسط در حومۀ شهر رالی، پیشینه و فرهنگ یونانی، مشاغل مختلف، تحصیل، مصرف مواد مخدر می‌پردازد و از تجربۀ زندگی در فرانسه و انگلستان به همراه شریک زندگیش ...
دیگر رمان‌های دیوید سداریس
بالاخره یه روز قشنگ حرف می‌زنم
بالاخره یه روز قشنگ حرف می‌زنم دیوید سداریس پرمخاطب‌ترین طنزنویس پانزده سال اخیر آمریکاست. تمام کتاب‌هایش با مقیاس‌های نجومی پرفروش‌اند. تاکنون تنها در آمریکا هشت میلیون نسخه از آثارش به فروش رسیده است. البته محبوب‌ترین و بهترین کتابش همین است که در دست دارید. بالاخره یه روز قشنگ حرف می‌زنم در سال 2000 منتشر شد. همه آن را ستودند، هم منتقدان دوستش داشتند و هم خوانندگان. سداریس ...
وقتی شعله‌ها شما را در بر می‌گیرند
وقتی شعله‌ها شما را در بر می‌گیرند وقتی سیگار کشیدن در رستوران‌های نیویورک ممنوع شد دیگر بیرون از خانه غذا نخوردم.وقتی آن را در محل کار ممنوع کردند کارم را ترک کردم.وقتی قیمت یک پاکت سیگار به 7 دلار افزایش یافت،اسباب و اثاثیه‌ام را جمع کردم و به فرانسه رفتم.آنجا پیدا کردن سیگار خودم سخت بود،ولی اهمیتی نداشت.دست کم دوبار در سال به ایالت متحده برمی‌گشتم.هر کارتن ...
بیا با جغدها درباره دیابت تحقیق کنیم
بیا با جغدها درباره دیابت تحقیق کنیم اگر یک چیز به دردبخور توی آن خانه بود، چیزی حتی شبیه بستنی، مدت‌ها پیش خورده شده بود. این را می‌دانستم و برای همین از فریزر دوم که توی انباری بود صرف نظر کردم و یک‌راست رفتم سراغ فریزر برهوت توی زیرزمین. پشت مرغ‌هایی که پارسال توی حراج خریده بودیم و بسته‌های گوشتی شبیه شاه‌بلوط که روی‌شان را لایه‌ای ضخیم ...
وقتی شعله‌ها شما را دربر می‌گیرند
وقتی شعله‌ها شما را دربر می‌گیرند وقتی سیگار کشیدن در رستوران‌های نیویورک ممنوع شد دیگر بیرون از خانه غذا نخوردم.وقتی آن را در محل کار ممنوع کردند کارم را ترک کردم.وقتی قیمت یک پاکت سیگار به 7 دلار افزایش یافت،اسباب و اثاثیه‌ام را جمع کردم و به فرانسه رفتم.آنجا پیدا کردن سیگار خودم سخت بود،ولی اهمیتی نداشت.دست کم دوبار در سال به ایالت متحده برمی‌گشتم.هر کارتن ...
مشاهده تمام رمان های دیوید سداریس
مجموعه‌ها