مجموعه داستان خارجی

وقتی شعله‌ها شما را در بر می‌گیرند

(When you are engulfed in flames)

وقتی سیگار کشیدن در رستوران‌های نیویورک ممنوع شد دیگر بیرون از خانه غذا نخوردم.وقتی آن را در محل کار ممنوع کردند کارم را ترک کردم.وقتی قیمت یک پاکت سیگار به 7 دلار افزایش یافت،اسباب و اثاثیه‌ام را جمع کردم و به فرانسه رفتم.آنجا پیدا کردن سیگار خودم سخت بود،ولی اهمیتی نداشت.دست کم دوبار در سال به ایالت متحده برمی‌گشتم.هر کارتن معاف از مالیات فقط 20 دلار بود و من پیش از این‌که سوار هواپیما بشوم 15 کارتن می‌خریدم.سیگارهایی را هم گه دوستانم برای کریسمس یا عید پاک برایم می‌آوردند به آن اضافه کنید. از آنجا که همیشه آمادگی امکان آتش‌سوزی یا دزدی را داشتم در بهترین حالت 34 کارتن داشتمکه در سه جای متفاوت تلنبار شده بودندبه آنها می‌گفتم سیاهه موجودی و می‌گفتم تنها چیزی که بین من و فروپاشی کامل روانی وجود داردهمین سیاهه موجودی است.

مروارید
9789641913030
۱۳۹۳
۲۶۸ صفحه
۶۱۳ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
دیوید سداریس
صفحه نویسنده دیوید سداریس
۵ رمان دیوید سداریس نویسنده، طنز پرداز و برنامه‌ساز مشهور رادیو در آمریکا است. سداریس عمدۀ شهرتش را مدیون داستانهای کوتاه از زندگی شخصی خویش است که ماهیتی فکاهی و طعنه‌آمیز دارند و نویسنده در آنها به تفسیر مسائل اجتماعی می‌پردازد. وی در آثارش به مسائلی همچون زندگی خانوادگی، بزرگ شدن در خانواده‌ای از طبقه‌ای متوسط در حومۀ شهر رالی، پیشینه و فرهنگ یونانی، مشاغل مختلف، تحصیل، مصرف مواد مخدر می‌پردازد و از تجربۀ زندگی در فرانسه و انگلستان به همراه شریک زندگیش ...
دیگر رمان‌های دیوید سداریس
بالاخره یه روز قشنگ حرف می‌زنم
بالاخره یه روز قشنگ حرف می‌زنم دیوید سداریس پرمخاطب‌ترین طنزنویس پانزده سال اخیر آمریکاست. تمام کتاب‌هایش با مقیاس‌های نجومی پرفروش‌اند. تاکنون تنها در آمریکا هشت میلیون نسخه از آثارش به فروش رسیده است. البته محبوب‌ترین و بهترین کتابش همین است که در دست دارید. بالاخره یه روز قشنگ حرف می‌زنم در سال 2000 منتشر شد. همه آن را ستودند، هم منتقدان دوستش داشتند و هم خوانندگان. سداریس ...
بیا با جغدها درباره دیابت تحقیق کنیم
بیا با جغدها درباره دیابت تحقیق کنیم اگر یک چیز به دردبخور توی آن خانه بود، چیزی حتی شبیه بستنی، مدت‌ها پیش خورده شده بود. این را می‌دانستم و برای همین از فریزر دوم که توی انباری بود صرف نظر کردم و یک‌راست رفتم سراغ فریزر برهوت توی زیرزمین. پشت مرغ‌هایی که پارسال توی حراج خریده بودیم و بسته‌های گوشتی شبیه شاه‌بلوط که روی‌شان را لایه‌ای ضخیم ...
مادربزرگت رو از این‌جا ببر
مادربزرگت رو از این‌جا ببر تمام بعدازظهر پشت میز یایا می‌نشستیم و گوشت‌اپز ریش ریش با پای اسفناج می‌خوردیم. مزه غذا جوری بود که انگار مدت‌ها پیش پخته شده بود و و بعد در 1 چمدان خیس و بد بو قرار گرفته بود تا جا بیفتد. غذاهایش را در چاشنی‌های عجیب و لزج می‌خواباند و به جای دیک و قابلمه در کتری‌های سیاه جادوگران می‌پختشان. ...
وقتی شعله‌ها شما را دربر می‌گیرند
وقتی شعله‌ها شما را دربر می‌گیرند وقتی سیگار کشیدن در رستوران‌های نیویورک ممنوع شد دیگر بیرون از خانه غذا نخوردم.وقتی آن را در محل کار ممنوع کردند کارم را ترک کردم.وقتی قیمت یک پاکت سیگار به 7 دلار افزایش یافت،اسباب و اثاثیه‌ام را جمع کردم و به فرانسه رفتم.آنجا پیدا کردن سیگار خودم سخت بود،ولی اهمیتی نداشت.دست کم دوبار در سال به ایالت متحده برمی‌گشتم.هر کارتن ...
مشاهده تمام رمان های دیوید سداریس
مجموعه‌ها