رمان خارجی

ولاد

(Vlad)

محکوم شد که در اردوگاهی کنار رودخانه تیرناوا زنده‌ به‌گور شود. در امتداد مسیر او را در انظار چرخاندند، در حالی که به باد تحقیر و تمسخر گرفته می‌شد. از میان جماعت جان به دربرده از جنایات بی‌حد و حصرش در حالی عبورش دادند که آن‌ها، وقتی او در غل و زنجیر، ایستاده بر یک گاری و در حالی که به طرف گور می‌رفت جلوشان می‌رسید، رو برمی‌گرداندند و به او پشت می‌کردند. هیچ‌کس نمی‌خواست آماج آخرین نگاه او باشد.

مروارید
9789641912200
۱۳۹۳
۱۱۲ صفحه
۶۱۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های کارلوس فوئنتس
گربه مادرم
گربه مادرم -
مرگ آرتمیو کروز
مرگ آرتمیو کروز
آئورا
آئورا زنی پیر، مردی جوان و زنی جوان. در خانه‌ای که همه‌چیز در آن بوی گذشته می‌دهد و گویی تنها نیرویی که آن را برپا نگه داشته یادها و نفس‌ها و عطرهای گذشته است. اما در این میان چیزی ناشناختنی، جادویی شگفت در کار است تا از گذشته بگذرد و به اکنون و آینده، به جاودانگی، برسد: جاودانگی عشق، جاودانگی جوانی. آئورا، ...
سر هیدرا
سر هیدرا
مشاهده تمام رمان های کارلوس فوئنتس
مجموعه‌ها