محکوم شد که در اردوگاهی کنار رودخانه تیرناوا زنده بهگور شود. در امتداد مسیر او را در انظار چرخاندند، در حالی که به باد تحقیر و تمسخر گرفته میشد. از میان جماعت جان به دربرده از جنایات بیحد و حصرش در حالی عبورش دادند که آنها، وقتی او در غل و زنجیر، ایستاده بر یک گاری و در حالی که به طرف گور میرفت جلوشان میرسید، رو برمیگرداندند و به او پشت میکردند. هیچکس نمیخواست آماج آخرین نگاه او باشد.