رمان خارجی

پوست انداختن

(A change of skin)

آن‌چه پیوندتان می‌داد فقط دست‌هاتان بود. پیش پایش زانو می‌زدی تا بر این رابطه نامی بگذاری. او ایستاده پیش روی تو، تو زانو زده در پایش، پاهایش را بغل می‌کردی محکم‌تر و محکم‌تر دست‌هایت را تا کمرش بالا می‌بردی و او خم می‌شد و فقط دست‌هایت را می‌‌گرفت، تو همیشه فروتر، خاکسار، او همواره فراتر. بلند می‌شدی، ایستاده می‌طلبیدیش، دست‌هایتان به هم پیوندتان می‌داد و نگاهتان می‌داشت، بی‌نیاز از هر کار دیگر، به هم پیوسته و ماندگار، و تو جای او را می‌‌گرفتی، و باورت می‌شد که تصاحبش می‌‌کنی، همان‌طور که او تصاحبت می‌‌کرد، و می‌‌گفتی: خاویر یاد بگیر که همه هوس‌هایت را برآورده کنی، سرت را بگذار روی سینه من و بیدار نشو تا وقتی که روز به گرمای تن ما شود و النا در بزند...

آگاه
9789644161766
۱۳۸۸
۶۳۲ صفحه
۱۲۶۲ مشاهده
۴ نقل قول
دیگر رمان‌های کارلوس فوئنتس
مرگ آرتمیو کروز
مرگ آرتمیو کروز
گربه مادرم
گربه مادرم -
سر هیدرا
سر هیدرا
پادشاه 1 چشم
پادشاه 1 چشم دوک: من به کسانی رو باور دارم که خودشون به هیچی معتقد نیستن. پوچی ما را به سمت چیزی که مشتاقشون هستیم سوق می‌ده. تنها با افرادی که دنبال کشف هویتم نبودن تونستم مراوده داشته باشم. دوناتا: بهتره بگی دلیل ایجاد چنین ارتباطی از سر ترحم بوده نه نیاز.
گرینگوی پیر
گرینگوی پیر
مشاهده تمام رمان های کارلوس فوئنتس
مجموعه‌ها