نبرد
بالتاسار بوستوس، روشنفکر آرژانتینی که خواننده آثار فیلسوفان عصر روشنگری است، برای تحقق بخشیدن به آرمانهای این فیلسوفان، و به انگیزه عشقی ناممکن و یافتن معشوقی چند چهره و گریزپا، با امواج توفنده انقلاب آزادیبخش آمریکای لاتین همراه میشود. اما تقابل ناگزیر آن آرمانها با واقعیتهای این قاره حماسهای را که در تصور این روشنفکر آرمانطلب است بدل به ...
ارکیدهها در مهتاب
هیچ یک از دو زن سن مشخصی ندارند، سنشان بین 30 تا 60 سال تغییر میکند. گاهی جوان شده و به 30 سالگی نزدیک میشوند و گاه پیر شده و به 60 سالگی میرسند. در تمام طول نمایشنامه دولورس مانند یک روستایی مکزیکی مقلد و پیرو مد ظاهر میشود: گیسوانش را روی سرش جمع کرده، سنجاق سرش به رنگ ...
سر هیدرا
زندانی لاسلوماس
آن شب خواب وحشتناکی دیدم. خواب دیدم این جماعت تا ابدالآباد توی خانه من میمانند، یکسر این میرود و آن یکی میآید، نسل پشت نسل، بیتوجه به سرنوشت فردفرد آدمها، به سرنوشت وکیل شیکپوشی که من باشم، یعنی این بچه قرتی لاسلوماس د چاپولتپک. آنقدر میمانند تا من بمیرم. شما هم بخواهید یا نخواهید باید گوش کنید. اگر من زندانی ...
کنستانسیا
دختری میان آفتابگردانهای پژمرده در انتهای تابستان دراز کشیده و نسیم گیسوی سیاهش را به هم میریزد و صدای پدر، عاشق، شوهر، پسر به او میگوید اینجا بمان، از نو زاده شو، ما را بگذار تا بمیریم اما تو باید زنده بمانی کنستانسیا...
به نام ما زنده بمانی، مگذار قهر و غلبه تاریخ نابودت کند...
ما را با خاطرهات حفظ کن...
ما را ...