۳۰ رمان
اکبر رادی (۱۰ مهر ۱۳۱۸ - ۵ دی ۱۳۸۶) نمایشنامهنویس معاصر ایرانی بود.
اکبر رادی در شهر رشت زاده شد. او در ده سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره تربیت معلم، به شغل معلمی روی آورد.
آهنگهای شکلاتی
یک نیمکت سنگی زیر شاخههای افشان یک درخت بید و تیر چراغی که از زاویه به صحنه میتابد... پارک خلوت شده است.
پیرمرد گردشکنان میآید و روی نیمکت مینشیند. آدمی است معمولی که نکته قابل وصفی در ظاهر او نیست. با دستمال آهسته خودش را باد میزند و پشت گردن و زیر چانهاش را از نم و نای عرق پاک میکند، ...
ارثیه ایرانی
انسان نشانم بده، انسانی گرم، زنده، معاصر، که من صدای جرجر استخوانم را در او بشنوم، انسانی سرشته به ایمان و رنج منتشر، که تمام اعتبار و درخشش پلاتوی تو بسته به جمال اوست. و بی او بدان که صحنه سیاه است، یک غار مدرن، بینور، سرد، که اشباح سرگردانی در سجاف آن بیهوده راه میروند. و آیا نوبت به ...
گزارش (یادداشتهای 1 کارمند)
امروز اتفاق جالبی افتاد: آپاندیس بیگی افاده را کنار گذاشت و خودش مرا صدا زد. از اداره سرازیر شده بودم و خوشخوشک میرفتم، دیدم یکی از عقب سر مرا صدا میزند:
«آقای فسیلباشی... آقای فسیلباشی...!»
برگشتم. دو قدم به پیش بازش رفتم. ولی فرصت نداد اصلا احوالش را بپرسم:
«آقا، چی هوای بدیه. اگه اینجوری پیش بره، باس کروک ماشینمو ...