تاریکی.
صدای دستزدن و سوتزدن و فریادهای سرخوشانه آدمهای یک مهمانی.
نور میآید.
مرد ایستاده است کنار دستگاه پخش صدا. زن نشسته است دورتر.
مرد دستگاه را خاموش میکند.
مرد: این من بودم.
زن او را خیره مینگرد.
۱۸ رمان
محمد چرمشیر (زاده ۱۳۳۹ تهران) نمایشنامهنویس و مدرس تئاتر است. او دانشآموخته رشتهٔ ادبیات نمایشی در سال ۱۳۶۶ از دانشگاه تهران است. محمد چرمشیر بیش از صد نمایشنامه نوشته است. وی پنجاه و چهار نمایشنامهٔ چاپ شده داردو نمایشنامه هایش به زبانهای انگلیسی آلمانی و فرانسوی ترجمه و در کشورهای ایران، آلمان، انگلستان، فرانسه، ایتالیا و آمریکا اجرا شده اند.
رقص مادیانها (بازخوانی نمایشنامه یرما نوشته فدریکو گارسیا لورکا)
«یرما» نمایشنامهای است اثر «فدریکو گارسیالورکا»، شاعر اسپانیایی. در این نمایشنامه، یرما زن روستایی جوانی است سرشار از سلامت که صرفا به قصد بچهدار شدن ازدواج کرده و از انتظار بیهودهاش دلسرد است. او از همسرش، خوآن که در اصل پسری ساده است، دلگرمی چندانی نم?بیند، زیرا فوآن بیشتر او را به چشم معشوقه مینگرد تا همسر و همین رابطه ...
حقایقی درباره 1 ماهی مرده و آسمان روزهای برفی
یه ماهی بالغ. زیادی بالغ. آبششهای کلفت و کبودش میگن همین روزها وقت مردنش بوده...
مردن پر راز و رمزی دارن ماهیها. وقت مردن میرن کف آب. وقتی هم مردن، میآن روی آب. بعد دیگه یا ماهیریزهها میآن سراغشون یا مرغهای ماهیخوار. واین یعنی دیگه همه چی تموم. فراموشی. انگار که اصلا ماهیای تو این دنیا نبوده. درست مثل وقتی ...
سرگذشت عجیب خانم دبیری
زن آقای عامری هم به زن آقای گلکار گفت که عمه جان جهان خیلی حرف میزنه، زن آقای گلکار هم به من گفت که زن آقای عامری خیلی حرف میزنه. این وسط آقای مهندس فرزام که برای کمک به آقای عامری رفته بود سراغ باربیکیو، گفت: همه زنها خیلی حرف میزنن.