نمایش‌نامه

مضحکه‌نامه‌ی دن کیشوت لامانچایی

قطره
9789643416096
۱۳۸۵
۸۴ صفحه
۴۲۰ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده محمد چرم‌شیر
۱۸ رمان محمد چرم‌شیر (زاده ۱۳۳۹ تهران) نمایشنامه‌نویس و مدرس تئاتر است.
او دانش‌آموخته رشتهٔ ادبیات نمایشی در سال ۱۳۶۶ از دانشگاه تهران است.
محمد چرمشیر بیش از صد نمایشنامه نوشته است. وی پنجاه و چهار نمایشنامهٔ چاپ شده داردو نمایشنامه هایش به زبان‌های انگلیسی آلمانی و فرانسوی ترجمه و در کشورهای ایران، آلمان، انگلستان، فرانسه، ایتالیا و آمریکا اجرا شده اند.
دیگر رمان‌های محمد چرم‌شیر
شبی در طهران
شبی در طهران سال هزار و سیصد و بیست. گردهمایی سران پیروز در جنگ جهانی دوم، روزولت، چرچیل و استالین در تهران. تصمیم‌گیری بزرگ درباره‌ی آینده‌ی سیاسی ایران. همه چیز در پشت درهای بسته در حال انجام است، اما این همه‌ی داستان نیست. در ساختمان کوچک یکی از شعبات اداره‌ی شهربانی، اتفاقات دیگری در حال وقوع است.
سرگذشت عجیب خانم دبیری
سرگذشت عجیب خانم دبیری زن آقای عامری هم به زن آقای گلکار گفت که عمه جان جهان خیلی حرف می‌زنه، زن آقای گلکار هم به من گفت که زن آقای عامری خیلی حرف می‌زنه. این وسط آقای مهندس فرزام که برای کمک به آقای عامری رفته بود سراغ باربیکیو، گفت: همه زن‌ها خیلی حرف می‌زنن.
شیش و بش
شیش و بش در این نمایش‌نامه، روابط و کشاکش دو خانواده ـ خانواده "حاج محمدباقر یزدی" و "حاج اسعد صحاف‌باشی "ـ به زبان طنز بازگو می‌شود" .صحاف "از "یزدی "می‌خواهد تا دکانش را که جنب دکان صحاف است به او بفروشد، اما "یزدی "مخالفت می‌کند و به همین سبب، بین این دو خانواده، اختلاف به وجود می‌آید .در این میان، "مراد "ـ پسر ...
پروانه و یوغ
پروانه و یوغ ونسان: دیوارها بلندن، سرد و بلند. آسمون پیدا نیست. مردها روی سنگ‌فرش‌ها راه می‌رن. توی یه دایره راه می‌رن. زمینو نگاه می‌کنن. حرف نمی‌زنن. گوش می‌دن به صدای کفش‌ها که روی زمین کشیده می‌شه. من اون‌جام. میون اون مردها. توی دایره راه می‌رم. زمینو نگاه می‌کنم. حرف نمی‌زنم. گوش می‌دم به صدای کفش‌ها که روی زمین کشیده می‌شه. آسمونو نگاه ...
آخرین پر سیمرغ
آخرین پر سیمرغ بیژن سه: مادر، گفته بودی ـ در جهان ـ سرزمینی است که دیوان بر هیئت زنان، راه بر آدمی می‌بندند. گفته بودی سرزمین آدمی همان جایی است که دل ماندگار می‌شود... مادر، من اکنون آن سرزمین را یافته‌ام، و چه باک که آن سرزمین همان سرزمین دیوان باشد. من از اسب فرود آمده‌ام و دیگر بر آن جای نخواهم گرفت. ...
مشاهده تمام رمان های محمد چرم‌شیر
مجموعه‌ها