نمایش‌نامه

عصر دیروز (نمایش‌نامه‌های ایوب آقاخانی) جلد دوم

این مجموعه، با تمام بضاعت موجودش ـ چه بیش و چه کم ـ تنها باید قطره نوری شود و در چشم‌خانه خواننده‌اش بنشیند؛ که «درام» در بنیاد و نهادش چنین چیزی است و اگر درست پا به عرصه نهاده باشد از جنس نور است و روشنگر. زبان، ساخت، تکنیک، سبک، لحن و این حرف‌ها و چه، جملگی ابزارند برای این قسم از «بودگی» برای همین جنس از «شدن»... نگاه شبه معاصر در جلد نخست با عنوان «عصر امروز» و شبه پارین و قدیمانی در جلد دوم با عنوان «عصر دیروز»، هیچ از ضرورت مرور امروزین ساخت، لحن و محتوایش نباید کم کند؛ چه قلمی که این درام‌ها را با ویژگی‌های به ظاهر متفاوت روی کاغذ آورده، بسیار کوشیده، آزموده و توانمند به چشم آید تا بتواند با وجود ضرورت‌های ساختمانی این نوشته‌ها، به ضرورت‌های اجتماعی پیرامونش بی‌اعتنا نباشد. بیشتر آثار این مجموعه دو جلدی، پیشتر در ارتباط با مخاطب آزموده شده‌اند و توفیق نیز داشته‌اند، اما کنار هم قراردادنشان به ضرورت‌هایی شکلی، در قالب یک مجموعه، تجربه جدیدی است و می‌تواند نتیجه تازه‌ای به بار آرد و برگ تازه‌ای را در سرنوشت این نوشته‌ها ورق زند.

موغام
9786009287840
۱۳۹۱
۱۴۸ صفحه
۲۱۰ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های ایوب آقاخانی
نام همه مصلوبان عیسی است
نام همه مصلوبان عیسی است نمی‌دونم واسه چی می‌پرسین و کی هستین. این روزها نمی‌شه درست تشخیص داد کی حق داره بپرسه، کی نه! حرف، یک کلمه این ور اون ور می‌زنی،‌ می‌چسبوننت یه تیره‌ و دسته‌ای، بیا و جمعش کن! اسمم «فردوسه». من دوستش بودم. با این وضعیت بهتره بگم دوستش هستم. تو این نجاری کار می‌کرد. عاشق سینما بود. ولش می‌کردی تو «مولن ...
زنانی که به بزها خیره شده‌اند
زنانی که به بزها خیره شده‌اند (در تاریکی صدای مردی شنیده می شود) صدا: «رانندگی در نظر اول پیچیدس. اما فکر می‌کنم فقط احمق‌ها با نظر اول درباره امور پیچیده به نتیجه نهایی می‌رسن. نکته اول: آیا شما احمقید؟ بین شما بعیده کسی به این سوال جواب مثبت بده و حتی خود احمق‌ها!...
امپراتور و آنجلو (نمایش‌نامه 2 زبانه)
امپراتور و آنجلو (نمایش‌نامه 2 زبانه) مریم: چطور نباشم؟ (ناگهان، گریان و بی‌امان، خود را بیرون می‌ریزد.) خسته شدم. هیچ‌کس نمی‌دونه کجان! من به امید اون‌ها اومدم تو این خراب‌شده. دو تا برادر و یه عموی شوهرم همین‌جا بودن. تو اوکلند. الآن هیچ‌کس نمی‌دونه کجان! شوهرم و بچه‌هام مرده‌ن. تو جنگ آمریکا و عراق مرده‌ن. همه امیدم به این چند نفر بود. نیستن! هیچ‌جا نیستن! تا ...
رویاهای رام نشده امپراتور و آنجلو ماه بر ترک اسب پیر (3 نمایش‌نامه)
رویاهای رام نشده امپراتور و آنجلو ماه بر ترک اسب پیر (3 نمایش‌نامه) صحنه: قهوه‌خانه «جنت»؛ حوالی فردوسی! چپ و راست صحنه، تخت‌ها (یا میزها و صندلی‌ها) با فواصلی منظم چیده شده‌اند و به صورت پلکانی با یکدیگر اختلاف ارتفاع دارند. هرچه به عمق صحنه می‌رویم، پله، پله، میزها بالاتر می‌روند. در عمق صحنه ـ در تاریک روشن محو آن ـ بساط قهوه‌چی است. سماور و ردیف قلیان‌ها و حضور محوی از خوراکی‌هایی که شاید ...
مشاهده تمام رمان های ایوب آقاخانی
مجموعه‌ها