این مجموعه، با تمام بضاعت موجودش ـ چه بیش و چه کم ـ تنها باید قطره نوری شود و در چشمخانه خوانندهاش بنشیند؛ که «درام» در بنیاد و نهادش چنین چیزی است و اگر درست پا به عرصه نهاده باشد از جنس نور است و روشنگر. زبان، ساخت، تکنیک، سبک، لحن و این حرفها و چه، جملگی ابزارند برای این قسم از «بودگی» برای همین جنس از «شدن»... نگاه شبه معاصر در جلد نخست با عنوان «عصر امروز» و شبه پارین و قدیمانی در جلد دوم با عنوان «عصر دیروز»، هیچ از ضرورت مرور امروزین ساخت، لحن و محتوایش نباید کم کند؛ چه قلمی که این درامها را با ویژگیهای به ظاهر متفاوت روی کاغذ آورده، بسیار کوشیده، آزموده و توانمند به چشم آید تا بتواند با وجود ضرورتهای ساختمانی این نوشتهها، به ضرورتهای اجتماعی پیرامونش بیاعتنا نباشد. بیشتر آثار این مجموعه دو جلدی، پیشتر در ارتباط با مخاطب آزموده شدهاند و توفیق نیز داشتهاند، اما کنار هم قراردادنشان به ضرورتهایی شکلی، در قالب یک مجموعه، تجربه جدیدی است و میتواند نتیجه تازهای به بار آرد و برگ تازهای را در سرنوشت این نوشتهها ورق زند.