نمایش‌نامه

نام همه مصلوبان عیسی است

نمی‌دونم واسه چی می‌پرسین و کی هستین. این روزها نمی‌شه درست تشخیص داد کی حق داره بپرسه، کی نه! حرف، یک کلمه این ور اون ور می‌زنی،‌ می‌چسبوننت یه تیره‌ و دسته‌ای، بیا و جمعش کن! اسمم «فردوسه». من دوستش بودم. با این وضعیت بهتره بگم دوستش هستم. تو این نجاری کار می‌کرد. عاشق سینما بود. ولش می‌کردی تو «مولن روژ» داشت فیلم می‌دید.

نمایش
9786005765328
۱۳۸۹
۴۸ صفحه
۲۱۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های ایوب آقاخانی
عصر دیروز (نمایش‌نامه‌های ایوب آقاخانی) جلد دوم
عصر دیروز (نمایش‌نامه‌های ایوب آقاخانی) جلد دوم این مجموعه، با تمام بضاعت موجودش ـ چه بیش و چه کم ـ تنها باید قطره نوری شود و در چشم‌خانه خواننده‌اش بنشیند؛ که «درام» در بنیاد و نهادش چنین چیزی است و اگر درست پا به عرصه نهاده باشد از جنس نور است و روشنگر. زبان، ساخت، تکنیک، سبک، لحن و این حرف‌ها و چه، جملگی ابزارند برای این ...
امپراتور و آنجلو (نمایش‌نامه 2 زبانه)
امپراتور و آنجلو (نمایش‌نامه 2 زبانه) مریم: چطور نباشم؟ (ناگهان، گریان و بی‌امان، خود را بیرون می‌ریزد.) خسته شدم. هیچ‌کس نمی‌دونه کجان! من به امید اون‌ها اومدم تو این خراب‌شده. دو تا برادر و یه عموی شوهرم همین‌جا بودن. تو اوکلند. الآن هیچ‌کس نمی‌دونه کجان! شوهرم و بچه‌هام مرده‌ن. تو جنگ آمریکا و عراق مرده‌ن. همه امیدم به این چند نفر بود. نیستن! هیچ‌جا نیستن! تا ...
کسوف (دی وی دی)
کسوف (دی وی دی) نویسنده و کارگردان: ایوب آقاخانی. با نگاهی به ایده‌ای از محمد حاتمی. بازیگران: حمیدرضا آذرنگ، نسیم ادبی، ایوب آقاخانی. ... مدت زمان: 60 دقیقه. قالب‌بندی: DVD
2 نمایش‌نامه (نام همه مصلوبان عیسی است رویاهای رام نشده)
2 نمایش‌نامه (نام همه مصلوبان عیسی است رویاهای رام نشده) نمی‌دونم واسه چی می‌پرسین و کی هستین. این روزها نمی‌شه درست تشخیص داد کی حق داره بپرسه، کی نه! حرف، یک کلمه این ور اون ور می‌زنی،‌ می‌چسبوننت یه تیره‌ و دسته‌ای، بیا و جمعش کن! اسمم «فردوسه». من دوستش بودم. با این وضعیت بهتره بگم دوستش هستم. تو این نجاری کار می‌کرد. عاشق سینما بود. ولش می‌کردی تو «مولن ...
رویاهای رام نشده امپراتور و آنجلو ماه بر ترک اسب پیر (3 نمایش‌نامه)
رویاهای رام نشده امپراتور و آنجلو ماه بر ترک اسب پیر (3 نمایش‌نامه) صحنه: قهوه‌خانه «جنت»؛ حوالی فردوسی! چپ و راست صحنه، تخت‌ها (یا میزها و صندلی‌ها) با فواصلی منظم چیده شده‌اند و به صورت پلکانی با یکدیگر اختلاف ارتفاع دارند. هرچه به عمق صحنه می‌رویم، پله، پله، میزها بالاتر می‌روند. در عمق صحنه ـ در تاریک روشن محو آن ـ بساط قهوه‌چی است. سماور و ردیف قلیان‌ها و حضور محوی از خوراکی‌هایی که شاید ...
مشاهده تمام رمان های ایوب آقاخانی
مجموعه‌ها