(در تاریکی صدای مردی شنیده می شود)
صدا:
«رانندگی در نظر اول پیچیدس. اما فکر میکنم فقط احمقها با نظر اول درباره امور پیچیده به نتیجه نهایی میرسن.
نکته اول: آیا شما احمقید؟ بین شما بعیده کسی به این سوال جواب مثبت بده و حتی خود احمقها!...
3 نمایشنامه اقتباسی (فصل خون شمعدانیها 3 گانه پاریسی)
ایوب آقاخانی زادهی 1354 تبریز از نویسندگان مطرح و موفق نسل سوم نمایشنامهنویسان کشور است. از میان آثارش نمایشنامههای آنجا پشت در، دوئتی کوتاه برای پاییز، گیل گمش، ماه بر ترک اسب پیر، امپراتور و آنجلو، رودکی جادوگر واژگان سبز، روزهای زرد، مرثیهای برای یک سبک وزن، جنوب از شمال غربی، زمین مقدس، رویاهای رام نشده، مومیا، منطقه صفر{کسوف}، نام ...
رویاهای رام نشده امپراتور و آنجلو ماه بر ترک اسب پیر (3 نمایشنامه)
صحنه:
قهوهخانه «جنت»؛ حوالی فردوسی!
چپ و راست صحنه، تختها (یا میزها و صندلیها) با فواصلی منظم چیده شدهاند و به صورت پلکانی با یکدیگر اختلاف ارتفاع دارند. هرچه به عمق صحنه میرویم، پله، پله، میزها بالاتر میروند. در عمق صحنه ـ در تاریک روشن محو آن ـ بساط قهوهچی است. سماور و ردیف قلیانها و حضور محوی از خوراکیهایی که شاید ...
تمام صبحهای زمین
جمیله: پس...
صدا: و چون دلش نمیخواد شما رو درگیر این ماجرا بکنه، چیزی از این کاراش به شما نمیگه.
جمیله: ...
صدا: با شناختی که از شما پیدا کردم، تو اون مقطع کار درستی کرده.
جمیله: ... پدر و مادر منو کشتن؟
صدا: پدربزرگتون اینطور فکر میکرده.
جمیله: شما چطور فکر میکنید؟
جمیله: (خیره است و بیجواب و طنین به طرف مقابلش!)...
امپراتور و آنجلو (نمایشنامه 2 زبانه)
مریم: چطور نباشم؟ (ناگهان، گریان و بیامان، خود را بیرون میریزد.) خسته شدم. هیچکس نمیدونه کجان! من به امید اونها اومدم تو این خرابشده. دو تا برادر و یه عموی شوهرم همینجا بودن. تو اوکلند. الآن هیچکس نمیدونه کجان! شوهرم و بچههام مردهن. تو جنگ آمریکا و عراق مردهن. همه امیدم به این چند نفر بود. نیستن! هیچجا نیستن! تا ...
نام همه مصلوبان عیسی است
نمیدونم واسه چی میپرسین و کی هستین. این روزها نمیشه درست تشخیص داد کی حق داره بپرسه، کی نه! حرف، یک کلمه این ور اون ور میزنی، میچسبوننت یه تیره و دستهای، بیا و جمعش کن! اسمم «فردوسه». من دوستش بودم. با این وضعیت بهتره بگم دوستش هستم. تو این نجاری کار میکرد. عاشق سینما بود. ولش میکردی تو «مولن ...