نمایش‌نامه

ایوانف یکی از پنج نمایش‌نامه بلند آنتوان چخوف، نویسنده بزرگ رئالیست روسیه و آفریننده ژرف‌ترین و جذاب‌ترین نمایش‌نامه‌ها و داستان‌های کوتاه است. چخوف با طنزی شگفت‌انگیز و اغلب تلخ جامعه خویش را در روزگار خودکامگی و تباهکاری تزاری به تصویر می‌کشد، بدین امید که این دوران با همه تیرگیهایش همچون چراغی فرا راه آینده میهن و مردم جامعه او باشد. ایوانف مردی است ذاتا نیک و خوش قلب که در معرض کج فهمی‌ها و افترازنی‌های اطرافیان قرار دارد و ملول از زندگی و همسر بیمار خویش از محیط خانواده می‌گریزد. دختری به نام ساشا که شیفته او شده، و شاید به انگیزه رقت و ترحم، می‌خواهد او را از ورطه زندگی ملال‌آورش رهایی بخشد اما ایوانف که دچار نومیدی مرگ‌آوری است و پس از مرگ همسرش طاقت ورود به ماجرا و زندگی جدیدی را ندارد، درست در گرماگرم جشن ازدواج با ساشا خود را با تیر می‌زند. نمایش‌نامه ایوانف نیز چون دیگر آثار نمایشی بلند چخوف از سده نوزدهم تا کنون همواره در صحنه‌های تئاتر کشورهای جهان اجرا می‌شده و همچون دیگر آثار او آیینه تمام نمای زندگی و روحیات مردم آن روزگار روسیه است.

9786009652020
۱۳۹۲
۱۰۴ صفحه
۳۶۰۶ مشاهده
۰ نقل قول
آنتوان چخوف
صفحه نویسنده آنتوان چخوف
۷۶ رمان آنتون پاولوویچ چِخوف داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس برجستهٔ روس است. هر چند چخوف زندگی کوتاهی داشت و همین زندگی کوتاه همراه با بیماری بود اما بیش از ۷۰۰ اثر ادبی آفرید. او را مهم‌ترین داستان کوتاه‌نویس برمی‌شمارند و در زمینهٔ نمایش‌نامه‌نویسی نیز آثار برجسته‌ای از خود به جا گذاشته‌است و وی را پس از شکسپیر بزرگترین نمایش نامه نویس میدانند. چخوف در چهل و چهار سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت. چخوف نخستین مجموعه داستان‌اش را دو سال پس از ...
دیگر رمان‌های آنتوان چخوف
دشمنان
دشمنان چخوف در داستان‌هایش بیشتر به کسانی توجه دارد که به قول خودش «آدم‌هایی بسیار عادی»‌اند.از طریق آن‌هاست که او به ناگوارترین مسائل زندگی دسترسی پیدا می‌کند؛ مسائلی که نه تنها ذهن خود بلکه ذهن موجودات زاده تخیل شاعرانه او را نیز به خود مشغول می‌کنند. آنچه که در آثار او بیشتر به چشم می‌خورد ناچیزی زندگی روزمره است. این احساس، ...
3 سال
3 سال داستان پژمردن عشق و پوسیدن زندگی موجوداتی است که در مردابی ساکن و شب‌گرفته فرومانده‌اند و آداب و رسوم و ملاحظات طبقاتی مانند خزه‌ها و پیچک‌ها بر دست و پایشان پیچیده و آنان را از حرکت باز داشته است.
دشت
دشت در حین خوردن غذا مکالمه‌ای بین آن‌ها صورت گرفت که ایگوروشکا متوجه شد که همنشینان جدیدش، برخلاف تضادی که در سن و شخصیت‌شان دارند، همگی در یک چیز مشترکند، که آن‌ها را شبیه هم می‌کرد؛ «همه آن‌ها گذشته زیبا و حالی بسیار بد داشتند. همه آن‌ها با شور و حرارت از گذشته‌شان می‌گفتند، اما اندیشیدن به زمان حال، خلقشان را ...
ایوانف درام در 4 پرده
ایوانف درام در 4 پرده بله، جوان بودم و نفهم. من هم درباره دیگران قضاوت می‌کردم، کلاه‌بردارها و حقه‌بازها را لو می‌دادم، اما در تمام عمرم هرگز رو در رو به دزدی نگفته‌ام: «تو دزدی» درخانه به دار آویخته‌ای نباید صحبت از طناب به میان آورد. خوب تربیت شده‌ام...
استپ
استپ در سپیده‌دم یکی از روزهای ژوئیه، درشکه‌ای که گروک کهنه و ژنده‌ای داشت و به یکی از آن 4 چرخه‌های بدون فنر عهد باستان می‌ماند که امروز دیگر در روسیه کسی به جز تحصیل‌داران تجار و فروشندگان دوره‌گرد و کشیش‌های ندارتر در آن‌ها سفر نمی‌کنند از شهر «ن» که مرکز ایالت «ز» است خارج شد و لق‌لق زنان در راه ...
مشاهده تمام رمان های آنتوان چخوف
مجموعه‌ها