نمایش‌نامه

پادشاه 1 چشم

(El tuerto es rey)

دوک: من به کسانی رو باور دارم که خودشون به هیچی معتقد نیستن. پوچی ما را به سمت چیزی که مشتاقشون هستیم سوق می‌ده. تنها با افرادی که دنبال کشف هویتم نبودن تونستم مراوده داشته باشم. دوناتا: بهتره بگی دلیل ایجاد چنین ارتباطی از سر ترحم بوده نه نیاز.

9789647101189
۱۳۸۱
۶۰ صفحه
۴۷۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های کارلوس فوئنتس
سر هیدرا
سر هیدرا
گرینگوی پیر
گرینگوی پیر
زندانی لاس‌لوماس
زندانی لاس‌لوماس آن شب خواب وحشتناکی دیدم. خواب دیدم این جماعت تا ابدالآباد توی خانه من می‌مانند، یکسر این می‌رود و آن یکی می‌آید، نسل پشت نسل، بی‌توجه به سرنوشت فردفرد آدم‌ها، به سرنوشت وکیل شیک‌پوشی که من باشم، یعنی این بچه قرتی لاس‌لوماس د چاپولتپک. آن‌قدر می‌مانند تا من بمیرم. شما هم بخواهید یا نخواهید باید گوش کنید. اگر من زندانی ...
ولاد
ولاد محکوم شد که در اردوگاهی کنار رودخانه تیرناوا زنده‌ به‌گور شود. در امتداد مسیر او را در انظار چرخاندند، در حالی که به باد تحقیر و تمسخر گرفته می‌شد. از میان جماعت جان به دربرده از جنایات بی‌حد و حصرش در حالی عبورش دادند که آن‌ها، وقتی او در غل و زنجیر، ایستاده بر یک گاری و در حالی که ...
مشاهده تمام رمان های کارلوس فوئنتس
مجموعه‌ها