دوک: من به کسانی رو باور دارم که خودشون به هیچی معتقد نیستن. پوچی ما را به سمت چیزی که مشتاقشون هستیم سوق میده. تنها با افرادی که دنبال کشف هویتم نبودن تونستم مراوده داشته باشم.
دوناتا: بهتره بگی دلیل ایجاد چنین ارتباطی از سر ترحم بوده نه نیاز.
ارکیدهها در مهتاب
هیچ یک از دو زن سن مشخصی ندارند، سنشان بین 30 تا 60 سال تغییر میکند. گاهی جوان شده و به 30 سالگی نزدیک میشوند و گاه پیر شده و به 60 سالگی میرسند. در تمام طول نمایشنامه دولورس مانند یک روستایی مکزیکی مقلد و پیرو مد ظاهر میشود: گیسوانش را روی سرش جمع کرده، سنجاق سرش به رنگ ...
لائورادیاس
کارلوس فوئنتس در لائورادیاس تصویری از قرن بیستم را از نگاه لائورادیاس ارائه میکند. داستان زندگی لائورادیاس در مکزیک. به دور از پدر او چند سالی را با مادرش میماند. برادرخواندهاش سانتیاگو شورشی آنارشیست است. لائورادیاس متاثر از برادر با انقلابی واخوردهای ازدواج میکند که حاصل آن دو پسر به نامهای سانتیاگو و دانتون است. سانتیاگو نقاش میشود و دانتون ...
پوست انداختن
آنچه پیوندتان میداد فقط دستهاتان بود. پیش پایش زانو میزدی تا بر این رابطه نامی بگذاری. او ایستاده پیش روی تو، تو زانو زده در پایش، پاهایش را بغل میکردی محکمتر و محکمتر دستهایت را تا کمرش بالا میبردی و او خم میشد و فقط دستهایت را میگرفت، تو همیشه فروتر، خاکسار، او همواره فراتر. بلند میشدی، ایستاده میطلبیدیش، دستهایتان ...
آب سوخته
این اثر حاصل پیوند روایت زندگی چهار شخصیت از جامعه مکزیک است: ژنرال پیری که هنوز غرق در خاطرات انقلاب مکزیک است و روز به روز در فساد و تباهی فرو میرود، پیرزنی فراموش شده، ساکن محلههای قدیمی مرکز شهر و رابطه مبهمش با پسرک افلیج همسایه، پیر پسری ثروتمند که هرگز طعم فقر را نچشیده و بیهوه میکوشد تا ...
کنستانسیا
دختری میان آفتابگردانهای پژمرده در انتهای تابستان دراز کشیده و نسیم گیسوی سیاهش را به هم میریزد و صدای پدر، عاشق، شوهر، پسر به او میگوید اینجا بمان، از نو زاده شو، ما را بگذار تا بمیریم اما تو باید زنده بمانی کنستانسیا...
به نام ما زنده بمانی، مگذار قهر و غلبه تاریخ نابودت کند...
ما را با خاطرهات حفظ کن...
ما را ...