مجموعه داستان خارجی

آب سوخته

(Agua quemada)

این اثر حاصل پیوند روایت زندگی چهار شخصیت از جامعه مکزیک است: ژنرال پیری که هنوز غرق در خاطرات انقلاب مکزیک است و روز به روز در فساد و تباهی فرو می‌رود، پیرزنی فراموش شده، ساکن محله‌های قدیمی مرکز شهر و رابطه مبهمش با پسرک افلیج همسایه، پیر پسری ثروتمند که هرگز طعم فقر را نچشیده و بیهوه می‌کوشد تا گذر زمان را انکار کند و به همین دلیل از درک واقعیت که احاطه‌اش کرده عاجز است و پسری ساکن حاشیه نشین‌های محروم شهر که سرانجام حوادث روزگار او را به محافظ جلاد خودش بدل می‌کند. شهر مکزیکو، این عرصه اسطوره‌ای، ناشناخته و در عین حال دلفریب، صحنه وقوع تمامی ماجراهاست. در این فضاست که تجارب تلخ و شیرین شخصیت‌های داستان به هم پیوند می‌خورند. در حقیقت شخصیت‌ اصلی هر چهار داستان، شهر مکزیکو است: عرصه رقت‌بار جهان‌شمولی دهکده‌ای غول آسا.

ققنوس
9789643118570
۱۳۸۹
۱۶۸ صفحه
۱۱۴۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های کارلوس فوئنتس
آئورا
آئورا زنی پیر، مردی جوان و زنی جوان. در خانه‌ای که همه‌چیز در آن بوی گذشته می‌دهد و گویی تنها نیرویی که آن را برپا نگه داشته یادها و نفس‌ها و عطرهای گذشته است. اما در این میان چیزی ناشناختنی، جادویی شگفت در کار است تا از گذشته بگذرد و به اکنون و آینده، به جاودانگی، برسد: جاودانگی عشق، جاودانگی جوانی. آئورا، ...
کنستانسیا
کنستانسیا دختری میان آفتاب‌گردان‌های پژمرده در انتهای تابستان دراز کشیده و نسیم گیسوی سیاهش را به هم می‌ریزد و صدای پدر، عاشق، شوهر، پسر به او می‌گوید این‌جا بمان، از نو زاده شو، ما را بگذار تا بمیریم اما تو باید زنده بمانی کنستانسیا... به نام ما زنده بمانی، مگذار قهر و غلبه تاریخ نابودت کند... ما را با خاطره‌ات حفظ کن... ما را ...
ولاد
ولاد محکوم شد که در اردوگاهی کنار رودخانه تیرناوا زنده‌ به‌گور شود. در امتداد مسیر او را در انظار چرخاندند، در حالی که به باد تحقیر و تمسخر گرفته می‌شد. از میان جماعت جان به دربرده از جنایات بی‌حد و حصرش در حالی عبورش دادند که آن‌ها، وقتی او در غل و زنجیر، ایستاده بر یک گاری و در حالی که ...
گربه مادرم
گربه مادرم -
پادشاه 1 چشم
پادشاه 1 چشم دوک: من به کسانی رو باور دارم که خودشون به هیچی معتقد نیستن. پوچی ما را به سمت چیزی که مشتاقشون هستیم سوق می‌ده. تنها با افرادی که دنبال کشف هویتم نبودن تونستم مراوده داشته باشم. دوناتا: بهتره بگی دلیل ایجاد چنین ارتباطی از سر ترحم بوده نه نیاز.
مشاهده تمام رمان های کارلوس فوئنتس
مجموعه‌ها