دوک: من به کسانی رو باور دارم که خودشون به هیچی معتقد نیستن. پوچی ما را به سمت چیزی که مشتاقشون هستیم سوق میده. تنها با افرادی که دنبال کشف هویتم نبودن تونستم مراوده داشته باشم.
دوناتا: بهتره بگی دلیل ایجاد چنین ارتباطی از سر ترحم بوده نه نیاز.
ارکیدهها در مهتاب
هیچ یک از دو زن سن مشخصی ندارند، سنشان بین 30 تا 60 سال تغییر میکند. گاهی جوان شده و به 30 سالگی نزدیک میشوند و گاه پیر شده و به 60 سالگی میرسند. در تمام طول نمایشنامه دولورس مانند یک روستایی مکزیکی مقلد و پیرو مد ظاهر میشود: گیسوانش را روی سرش جمع کرده، سنجاق سرش به رنگ ...
زندانی لاسلوماس
آن شب خواب وحشتناکی دیدم. خواب دیدم این جماعت تا ابدالآباد توی خانه من میمانند، یکسر این میرود و آن یکی میآید، نسل پشت نسل، بیتوجه به سرنوشت فردفرد آدمها، به سرنوشت وکیل شیکپوشی که من باشم، یعنی این بچه قرتی لاسلوماس د چاپولتپک. آنقدر میمانند تا من بمیرم. شما هم بخواهید یا نخواهید باید گوش کنید. اگر من زندانی ...
آواز خنیاگران کور (مجموعه داستانهای کوتاه)
ایزابل خندان: با بازوان گشاده، پیرامون کابین جدید چرخید، سبک، خرسند از موسیقیای که لبانش در سکوت تلاش میکرد تکرار کند.
پاهایش بیجوراب کفپوش را لمس میکرد. دستانش گشوده بر پردهها دست میکشید. توقف کرده، یک انگشتش را گاز گرفت، لبخند زد و به طرف...
آواز خنیاگران کور سفری است سوی سرزمین سراب. نقطه عطفی است بر تقدیر غمانگیز و حیرتانگیز سراسر ...