نمایش‌نامه

پادشاه 1 چشم

(El tuerto es rey)

دوک: من به کسانی رو باور دارم که خودشون به هیچی معتقد نیستن. پوچی ما را به سمت چیزی که مشتاقشون هستیم سوق می‌ده. تنها با افرادی که دنبال کشف هویتم نبودن تونستم مراوده داشته باشم. دوناتا: بهتره بگی دلیل ایجاد چنین ارتباطی از سر ترحم بوده نه نیاز.

9789647101189
۱۳۸۱
۶۰ صفحه
۴۷۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های کارلوس فوئنتس
ولاد
ولاد محکوم شد که در اردوگاهی کنار رودخانه تیرناوا زنده‌ به‌گور شود. در امتداد مسیر او را در انظار چرخاندند، در حالی که به باد تحقیر و تمسخر گرفته می‌شد. از میان جماعت جان به دربرده از جنایات بی‌حد و حصرش در حالی عبورش دادند که آن‌ها، وقتی او در غل و زنجیر، ایستاده بر یک گاری و در حالی که ...
آئورا
آئورا زنی پیر، مردی جوان و زنی جوان. در خانه‌ای که همه‌چیز در آن بوی گذشته می‌دهد و گویی تنها نیرویی که آن را برپا نگه داشته یادها و نفس‌ها و عطرهای گذشته است. اما در این میان چیزی ناشناختنی، جادویی شگفت در کار است تا از گذشته بگذرد و به اکنون و آینده، به جاودانگی، برسد: جاودانگی عشق، جاودانگی جوانی. آئورا، ...
آواز خنیاگران کور (مجموعه داستان‌های کوتاه)
آواز خنیاگران کور (مجموعه داستان‌های کوتاه) ایزابل خندان: با بازوان گشاده، پیرامون کابین جدید چرخید، سبک، خرسند از موسیقی‌ای که لبانش در سکوت تلاش می‌کرد تکرار کند. پاهایش بی‌جوراب کفپوش را لمس می‌کرد. دستانش گشوده بر پرده‌ها دست می‌کشید. توقف کرده، یک انگشتش را گاز گرفت، لبخند زد و به طرف... آواز خنیاگران کور سفری است سوی سرزمین سراب. نقطه عطفی است بر تقدیر غم‌انگیز و حیرت‌انگیز سراسر ...
زندانی لاس‌لوماس
زندانی لاس‌لوماس آن شب خواب وحشتناکی دیدم. خواب دیدم این جماعت تا ابدالآباد توی خانه من می‌مانند، یکسر این می‌رود و آن یکی می‌آید، نسل پشت نسل، بی‌توجه به سرنوشت فردفرد آدم‌ها، به سرنوشت وکیل شیک‌پوشی که من باشم، یعنی این بچه قرتی لاس‌لوماس د چاپولتپک. آن‌قدر می‌مانند تا من بمیرم. شما هم بخواهید یا نخواهید باید گوش کنید. اگر من زندانی ...
مرگ آرتمیو کروز
مرگ آرتمیو کروز
مشاهده تمام رمان های کارلوس فوئنتس
مجموعه‌ها