نمایش‌نامه

شعبده و طلسم

نامیرا
9789649202273
۱۳۸۱
۹۰ صفحه
۱۴۲۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های چیستا یثربی
بانو و مرد مرده (و 2 نمایش‌نامه دیگر)
بانو و مرد مرده (و 2 نمایش‌نامه دیگر) آیا تاکنون برای شما اتفاق افتاده است به جایی بروید که آن را اصلاً نمی‌شناسید اما آدم‌هایش برای شما آشنا هستند، حتی بیش از آشنا، مثل افراد خانواده‌ خودتان؟... بانو و مرد مرده، در یک فضای رئال جادویی، سرنوشت جامعه‌ای را به تصویر می‌کشد که برای ما آشناست، اما در عین حال آن را نمی‌شناسیم. ما در این جامعه زندگی ...
آخرین پری کوچک دریایی
آخرین پری کوچک دریایی متقاعد کردن دخترا کار سختی نبود. مطمئنم که اونا به هر حرفی که بگی گوش می‌دن اما متقاعد کردن خودت برای راه‌انداختن این نمایش... به هر حال متشکرم. نه فقط برای این که به من کمک کردی، بیشتر به این خاطر که کاری کردی که هیچ نفعی به حال خودت نداشت. حال نمی‌دونم به کدومش بیشتر احتیاج دارم؟ به پاکی ...
زنان مهتابی مرد آفتابی و 2 مرغ آخر عشق
زنان مهتابی مرد آفتابی و 2 مرغ آخر عشق شاهزاده: مرا رها کن، این‌گونه که چون سایه در تعقیب منی، همگان به من می‌خندند. زن: نه آقا... همگان به من می‌خندند! اما بگذارید بخندند... که این مردم اندوهگین و دل‌مرده را شاید، زهر خندی از تماشای عطش عاشقی، کمی به وجد آورد... مرا باکی نیست.
چشم‌هایش می‌خندد
چشم‌هایش می‌خندد من همیشه احساس می‌کردم که پدر همین جاهاست. یعنی جای دوری نرفته. فکر می‌کردم همین دو رو بر است. حتی یه جایی توی همین خونه. خیلی‌ها به ما گفتن که پدر حتما مرده، وگرنه توی این همه سال، یه خبری ازش به ما می‌رسید. شاید مادرم باور کرده باشه. ولی من هیچ‌وقت باور نکردم. یه چیزی توی قلب من بهم ...
پستچی
پستچی با صدای: فریبا متخصص چهارده ساله که بودم، عاشق پستچی محل شدم. خیلی تصادفی رفتم و در را باز کنم و نامه را بگیرم، او پشتش به من بود. وقتی برگشت قلبم مثل یک بستنی، آب شد و ریخت روی زمین! انگار انسان نبود، فرشته بود! قاصد و پیک الهی بود، از بس زیبا و معصوم بود! شاید هجده، نوزده سالش ...
مشاهده تمام رمان های چیستا یثربی
مجموعه‌ها