نمایش‌نامه

از پشت شیشه‌ها

(From windows behind)

اتاقی است خاکستری. دری سمت چپ، دری سمت راست، پنجره‌ای روبه‌رو. جلوی پنجره پرده خاکستری رنگی افتاده است. دو سه تابلو، یک گرام، یک کوزه عتیقه و یک کتابخانه کوچک تزیینات اتاق را تشکیل می‌دهند. وسط، یک میز بزرگ کشودار، و سه طرف آن سه صندلی دیده می‌شود... نور باید به گونه‌ای تنظیم شود که حرکت زمان را ثبت کند، و نوسان آن از بامداد به سوی غروب است...

رضا شیرمرز
قطره
9789643418748
۱۳۹۲
۱۶۳ صفحه
۵۱۷ مشاهده
۰ نقل قول
اکبر رادی
صفحه نویسنده اکبر رادی
۳۰ رمان اکبر رادی (۱۰ مهر ۱۳۱۸ - ۵ دی ۱۳۸۶) نمایش‌نامه‌نویس معاصر ایرانی بود.

اکبر رادی در شهر رشت زاده شد. او در ده سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره تربیت معلم، به شغل معلمی روی آورد.
دیگر رمان‌های اکبر رادی
شب روی سنگ‌فرش خیس (دی وی دی نمایش‌نامه)
شب روی سنگ‌فرش خیس (دی وی دی نمایش‌نامه) نویسنده: اکبر رادی کارگردان: هادی مرزبان کارگردان تلویزیونی: بابک برزویه بازیگران: بهزاد فراهانی، فردوس کاویانی، فرزانه کابلی، علی رامز، بهرام ابراهیمی؟ ایوب آقاخانی شیوا مکی‌نیان، مهدی عبادتی، نیکی مظفری طراح حرکات موزون: فرزانه کابلی مدیر تصویر: محمد پروقمصر موسیقی: امیر علی‌زاده طراح صحنه: وحید لاری طراح لباس: آذر نجیبی منشی صحنه: آزیتا خرمی دستیار کارگردان: مهری آسایش عکس: هادی نوید ...
شب روی سنگ‌فرش خیس
شب روی سنگ‌فرش خیس حامد: در پارکینگ شما چهار تاق باز بود ، دیدم از این طرف صرف بیشتری دارد! (یکی دو قدم پیش می‌آید.) سلام... انگار جای حساسی وارد صحنه شده‌ام. شعر می‌خواندید؟ رخساره: ما، در وقت خودش شعر هم می‌خوانیم. حامد: شعر و موسیقی، دو پای ثابت محفل استاد! (توی دست‌های سرد و بسته‌اش ها می‌کند و به سمت پیانو می‌آید.) و پیانو... که ...
مسخره
مسخره «قاسم، خوب نیس آدم خودشو داخل همه‌چی بکنه. خوب حالاتو علم غیب داشتی، یا این که پا در هوا پروندی؟ می‌دونی، خیلی بده آدم دهنش چاک و بس نداشته باشه.» کینه دردناکی در درون آقابالا عود کرده بود. هوای آبدارخانه برایش قابل استنشاق نبود. مثل این که گله‌های آتش را فرو می‌داد. همان‌طور که سرش را پائین انداخته بود، گفت: ...
خانم‌چه و مهتابی
خانم‌چه و مهتابی سامان: من سر این چیزهای پیش پاافتاده عصبی نمی‌شم. (یک تکه رنگ پرتاب می‌کند.) فقط، گاهی از اینکه معاصر نسل خودم می‌شم و تا سطح نقش‌های عمومی نزول می‌کنم، چنان احساس بلاهتی به من دست می‌ده که بی‌اراده سیگار مو می‌ندازم دهنم و عین آدامس شروع می‌کنم به جویدن. ماهرو: به این ترتیب، در جوار هنرمند عظیم‌الشانی مثل تو انگار سهم ...
آهسته با گل سرخ
آهسته با گل سرخ تنها دیلمی است که دستمالی در می‌‌آورد، و در حالیکه عرق پیشانی‌اش را پاک می‌کند، می‌آید و بی حال توی مبل می‌افتد. و ساناز، که با ایست جلال آهی می‌کشد، و بی‌اختیار دستش را طرف او دراز می‌کند و می‌ماند... اینک صدای مبادله تک تیرها، رگبار مسلسل‌، انفجار شدید و آژیر آمبولانس صحنه را محاصره کرده است. سپس صدای شرشر ...
مشاهده تمام رمان های اکبر رادی
مجموعه‌ها