۳۰ رمان
اکبر رادی (۱۰ مهر ۱۳۱۸ - ۵ دی ۱۳۸۶) نمایشنامهنویس معاصر ایرانی بود.
اکبر رادی در شهر رشت زاده شد. او در ده سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره تربیت معلم، به شغل معلمی روی آورد.
تانگوی تخممرغ داغ
هنگامی که این عصاره عذاب را در مشت میفشردم، شاهد جنبش یک عقرب، یکی از طغیانیترین حالات نفسانی خود نیز بودهام، که سر به شورش گذاشته، در سایه روشن صحنه میخزید و بر عفاف حسهای آبی، تانگو... من شعله میکشید. نمانیشنامهای در معاینه انسان ترک خورده روزگار ما و تاملی در نشانه شناسی یک درد، شکل مثلث ترکیب محوری، و ...
صیادان
قبرستان. صیادان کنار خاکریز یک گور نشستهاند.
نور کمی از یک نقطه مجهول میتابد. ایوب وارد میشود.
نشستهها همچو اشباح در سکوت برمیخیزند.
روی صحنه آبی 1 نمایشنامه (دوره آثار)
اگر شما بتوانید در یک ساختار اعلای فوق مد ناگهان کشیدهای به احساس مرده من بزنید، یا تلنگری حتی به زخمهای کهنه و عقدههای دردناک ما بنوازید، یا جلایی به روح چرکین آدمی که سوت زنان از زیر این پنجره عبور میکند بدهید، آری، در این حال به حکمت بنیادی صحنه بازگشته، از سطح تاریک اشکال به کشف و خلق ...
شب روی سنگفرش خیس
حامد: در پارکینگ شما چهار تاق باز بود ، دیدم از این طرف صرف بیشتری دارد! (یکی دو قدم پیش میآید.) سلام... انگار جای حساسی وارد صحنه شدهام. شعر میخواندید؟
رخساره: ما، در وقت خودش شعر هم میخوانیم.
حامد: شعر و موسیقی، دو پای ثابت محفل استاد! (توی دستهای سرد و بستهاش ها میکند و به سمت پیانو میآید.) و پیانو... که ...