۳۰ رمان
اکبر رادی (۱۰ مهر ۱۳۱۸ - ۵ دی ۱۳۸۶) نمایشنامهنویس معاصر ایرانی بود.
اکبر رادی در شهر رشت زاده شد. او در ده سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره تربیت معلم، به شغل معلمی روی آورد.
ملودی شهر بارانی
در روشنایی کدر نیمهشب طرح مات هیکل مهیار دیده میشود که با یک چراغ نفتی پایه فیروزهای پشت به ما و رو به عکس صادقخان آهنگ ایستاده است. یک شعاع نورانی آهسته روی قاب عکس میافتد. آهنگ از توی عینک نگاهی به مهیار میکند و لبخند خفیفی روی لبش نقش میبندد.
روی صحنه آبی 3 نمایشنامه (دوره آثار)
این کتاب، سومین جلد از مجموعة چهار جلدی نمایشنامههای «اکبر رادی» و متعلق به دهة شصت است. جلدهای بعدی این مجموعه مربوط به دههای هفتاد و هشتاد میشود. نمایشنامههای این مجموعه عبارتند از: پلکان، تانگوی تخممرغداغ، آهسته با گل سرخ، شب روی سنگفرش خیس.
شب روی سنگفرش خیس
حامد: در پارکینگ شما چهار تاق باز بود ، دیدم از این طرف صرف بیشتری دارد! (یکی دو قدم پیش میآید.) سلام... انگار جای حساسی وارد صحنه شدهام. شعر میخواندید؟
رخساره: ما، در وقت خودش شعر هم میخوانیم.
حامد: شعر و موسیقی، دو پای ثابت محفل استاد! (توی دستهای سرد و بستهاش ها میکند و به سمت پیانو میآید.) و پیانو... که ...
آهنگهای شکلاتی
یک نیمکت سنگی زیر شاخههای افشان یک درخت بید و تیر چراغی که از زاویه به صحنه میتابد... پارک خلوت شده است.
پیرمرد گردشکنان میآید و روی نیمکت مینشیند. آدمی است معمولی که نکته قابل وصفی در ظاهر او نیست. با دستمال آهسته خودش را باد میزند و پشت گردن و زیر چانهاش را از نم و نای عرق پاک میکند، ...
مسخره
«قاسم، خوب نیس آدم خودشو داخل همهچی بکنه. خوب حالاتو علم غیب داشتی، یا این که پا در هوا پروندی؟ میدونی، خیلی بده آدم دهنش چاک و بس نداشته باشه.»
کینه دردناکی در درون آقابالا عود کرده بود. هوای آبدارخانه برایش قابل استنشاق نبود. مثل این که گلههای آتش را فرو میداد. همانطور که سرش را پائین انداخته بود، گفت: ...