من ده شاهی بهش دادم. اشکش را پاک کردم و گفتم:«تو هم یه روز مثل بابای منوچ دکتر میشی. اونوقت بچههات نون و مربا و کره میخورن. اما مثل بابای منوچ دلسنگ و بیعاطفه نباش بابا جون!»
۳۰ رمان
اکبر رادی (۱۰ مهر ۱۳۱۸ - ۵ دی ۱۳۸۶) نمایشنامهنویس معاصر ایرانی بود.
اکبر رادی در شهر رشت زاده شد. او در ده سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره تربیت معلم، به شغل معلمی روی آورد.
از پشت شیشهها
اتاقی است خاکستری. دری سمت چپ، دری سمت راست، پنجرهای روبهرو. جلوی پنجره پرده خاکستری رنگی افتاده است. دو سه تابلو، یک گرام، یک کوزه عتیقه و یک کتابخانه کوچک تزیینات اتاق را تشکیل میدهند. وسط، یک میز بزرگ کشودار، و سه طرف آن سه صندلی دیده میشود... نور باید به گونهای تنظیم شود که حرکت زمان را ثبت کند، ...
از دست رفته
هاجر: اینا همش حرفهای یه من یه قازه. نمیدونی چی میگی. وقتی تو کارخونه با رفیقات خوش میکنی، چه میدونی پوشال اتاق طبله شده. هر چه باشه مرد بیرونی. دوتا چائی که با دمخورهای خودت خوش کردی، کائنات رو به تاق نسیان میزنی.
برات: چائی هست؟ سر دلم سنگینه.
هاجر: باس دم کنم. راستی، چرا نخوردی؟ نگفتم شکم پرکنه.
برات: ...
روی صحنه آبی 3 نمایشنامه (دوره آثار)
این کتاب، سومین جلد از مجموعة چهار جلدی نمایشنامههای «اکبر رادی» و متعلق به دهة شصت است. جلدهای بعدی این مجموعه مربوط به دههای هفتاد و هشتاد میشود. نمایشنامههای این مجموعه عبارتند از: پلکان، تانگوی تخممرغداغ، آهسته با گل سرخ، شب روی سنگفرش خیس.