آقای ایگرگ: [خیلی با توجه] شما... کسی را کشتهاید؟ آقای ایکس: بلی، مردی را کشتهام. شاید متاسفید که دست یک آدمکش را فشردهاید؟ آقای ایگرگ: [از ته دل] ببینید جانم، پرت و پلا نگویید! آقای ایکس: ولی من برای جنایتم مجازات نشدهام! آقای ایگرگ: [خودمانی و با حالت برتری] چه بهتر برای شما! چهطور خود را از مخمصه به در بردید؟ آقای ایکس: نه اتهامی وجود داشت و نه سوءظنی...