مجموعه داستان خارجی

آنت‌ورپ

(Antwep)

آنت‌ورپ آن‌طور که بولانیو خود بارها گفته، تنها رمانی است که از نوشتنش شرمنده نیست، چنان‌که ایگتاسیو اچه‌بریا آن را بیگ بنگ جهان داستانی وی بر می‌شمارد و جاناتان گیبز نیز در تلگراف می‌نویسد، بولانیو در آنت ورپ همچون رمان‌های دیگرش، قواعد رمان را درهم می‌شکند. اما این‌بار به شدت ویرانگر و لجبازانه. آنت‌ورپ رمانی است کوتاه و قطعه قطعه، با نثری شاعرانه، که موضوعات متعددی مثل قتل، جنایت،‌ شعر و عشق را در هم می‌آمیزد. قتلی در بیرون از اردوگاه اتفاق افتاد. نگهبان شب که احتمالا راوی یا خود بولانیو است،‌ مظنون به قتل است. و در گریز از فصلی به فصل دیگر، مدام خواننده را به دنبال خود می‌کشاند. و سپس بی سرانجام رهایش می‌کند. داستان شبیه تکه‌تکه‌های خاطرات یا تصویر سینمایی است که فریم به فریم از جلو چشم خواننده عبور می‌کند با زنانی بی‌دهان در دالانی بی‌پایان، شاعرانی شکست‌خورده، و پلیس‌هایی که عفت زنان جوان را لکه‌دار می‌کنند.

محمد حیاتی
شورآفرین
9786006955568
۱۳۹۳
۱۲۰ صفحه
۶۶۳ مشاهده
۱ نقل قول
روبرتو بولانیو
صفحه نویسنده روبرتو بولانیو
۱۳ رمان «روبرتو بولانیو» شاعر و نویسنده ی شیلیایی، خود را بیشتر شاعر می دانست؛ اما پس از ازدواج و پدر شدن به این معشوق قدیمی اش خیانت می کند و داستان نویسی را به صورت جدی تری ادامه می دهد. او مثل شخصیت یکی از داستان هایش شروع می کند به فرستادن داستان به مسابقات ادبی؛ و وقتی داستان اش جایزه ای نقدی می برد، تنها عنوانش را عوض می کرد و آن را به مسابقه ی دیگری می فرستاد. شخصیت ...
دیگر رمان‌های روبرتو بولانیو
ستاره دوردست
ستاره دوردست اکثر ما آنجا زیاد حرف می‌زدند، نه فقط درباره شعر، که از سیاست، سفر (کمتر کسی از جمع ما می‌دانست سفرهای ما به چه چیز شبیه خواهد بود)، نقاشی، معماری، عکاسی، انقلاب و مبارزه مسلحانه‌ای که خیال می‌کردیم طلیعه زندگی تازه و دورانی تازه خواهد بود، برای اکثر ما مثل رویا بود، یا درست‌ترش آن که کلیدی بود که در ...
آخرین غروب‌های زمین
آخرین غروب‌های زمین هیچ نشانه‌ای از پدرش نمی‌بیند و لحظه‌ای او را تصور می‌کند که در آب غوطه‌ور است، یا بدتر از آن، مثل سنگی غرق می‌شود، با چشمانی باز، در گودالی عمیق که بر فراز آن بر سطح آب، در قایقی که چون گهواره‌ای تکان می‌خورد، پسرش دست از خندیدن برداشته و کم‌کم نگران شده است. آن وقت B سر جایش می‌نشیند، ...
شرم نوشتن
شرم نوشتن ... باقی روز را روسلات حس می‌کرد که واقعا نویسنده‌ای آرژانتینی است ـ چیزی که از چند روز پیش یا شاید از چند سال قبل شروع کرده بود به شک در آن... ... زمانی می‌رسد که هیچ پشتیبانی نداری، حتی از طرف دوست‌هایت، مرشدها که هیچ و هیچ‌کس هم نیست کمکت کند، نشر، جایزه‌ها و هدیه‌ها به دیگران ...
شبانه‌های شیلی
شبانه‌های شیلی اکنون من بیمارم. تختخوابم در میان سیل رودخانه بالا پایین می‌رود آب به شدت در جریان است، اگر آب آشفته شود، خواهم دانست که مرگ نزدیک است. اما آب به شدت در جریان است، از این روست که من هنوز امیدوارم. حالا مدت‌هاست که آن جوان زال ساکت است. او دیگر بر روی من و نویسندگان زرداب بالا نمی‌آورد. آیا ...
1 رمانک لمپن
1 رمانک لمپن در آن لحظه‌ها، بی‌درنگ به سرم می‌زد پنجره را رها کنم و بدوم دنبال یک آینه تا صورت خود را در آن ببینم، صورتی که می‌دانستم دارد لبخند می‌زند، نیز می‌دانستم که به دلم نخواهد نشست، صورتی که از مرگ پدر و مادرم بیرون می‌جهید، از محله‌ام که در آن همیشه خدا روز بود، از خانه ماچیسته که در آن ...
مشاهده تمام رمان های روبرتو بولانیو
مجموعه‌ها